معنی غاش

غاش
معادل ابجد

غاش در معادل ابجد

غاش
  • 1301
حل جدول

غاش در حل جدول

  • خوشه انگور نرسیده
  • خوشه انگور نارسیده
فرهنگ معین

غاش در فرهنگ معین

  • (ص.) فریفته، عاشق.
  • خیار بزرگی که برای تخم نگاه دارند، خوشه انگور نارسیده، غوره. [خوانش: (اِ. ) = غاوش: ]. توضیح بیشتر ...
  • غش کننده، کسی که مردم را بفریبد. [خوانش: [ع.] (اِفا.)]
لغت نامه دهخدا

غاش در لغت نامه دهخدا

  • غاش. (ص) عاشق. دوستدار. عاشق غاش، عاشق تمام. فتنه ٔ غاش، بغایت فتنه. (فرهنگ اسدی). هر که بر کسی فتنه بود و عاشق بغایت. گویند فتنه ٔ غاش و عاشق غاش است و مانند آن. (فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی). عاشق غاش، فتنه. (صحاح الفرس). بغایت شیفته. (صحاح الفرس). عاشقی که عشق او به درجه ٔ اعلی رسیده باشد. (برهان) (جهانگیری). کسی که بغایت کسی را دوست دارد. (انجمن آرا) (اوینی):
    خویشتن پاک دار و بی پرخاش
    هیچ کس را مباش عاشق غاش. توضیح بیشتر ...
  • غاش. [غاش ش] (ع ص) نعت فاعلی از غش. غش کننده، مقابل مغشوش. || خائن. || کینه ور. || خادع. (منتهی الارب). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

غاش در فرهنگ عمید

  • عاشق، فریفته، شیفته: خویشتن پاک دار بی‌پرخاش / هیچ‌کس را مباش عاشق غاش (رودکی: ۵۴۶)،. توضیح بیشتر ...
  • کسی که مردم را بفریبد، خدعه‌کننده، فریب‌کار، خائن،
فرهنگ فارسی هوشیار

غاش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • عاشق، دوستدار، فریفته
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید