معنی عوامل

عوامل
معادل ابجد

عوامل در معادل ابجد

عوامل
  • 147
حل جدول

عوامل در حل جدول

  • عامل
  • دست اندرکاران، کارداران، کارگران
  • ایادی
فرهنگ معین

عوامل در فرهنگ معین

  • (عَ مِ) [ع.] (اِ.) جِ عامله، کارگران.
لغت نامه دهخدا

عوامل در لغت نامه دهخدا

  • عوامل. [ع َ م ِ] (ع ص، اِ) ج ِعامِل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس). رجوع به عامل شود. || ج ِ عامله. (اقرب الموارد) (از تاج العروس) (ناظم الاطباء). رجوع به عامله شود. || پایها. || گاوان کشت کاری و خرمن کوبی و مانند آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گاوهای کاری و شتران باری. (آنندراج). || خاک و آب و بذر و گاو و کار، که در عقد مزارعه منظور شود. (فرهنگ فارسی معین). || (اصطلاح نحو) کلماتی هستند که سبب وجود اِعرابی معین در کلمه ٔ دیگر شوند، و آنها یا حرف و یا فعل میباشند، از قبیل عوامل نصب و عوامل جر و غیره. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

عوامل در فرهنگ عمید

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عوامل در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

  • دست اندرکاران، سازه های، کارداران
فارسی به عربی

عوامل در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

عوامل در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید