معادل ابجد
عنوان در معادل ابجد
عنوان
- 177
حل جدول
عنوان در حل جدول
- سرنامه
مترادف و متضاد زبان فارسی
عنوان در مترادف و متضاد زبان فارسی
- آغاز، دیباچه، اسم، خطاب، شهرت، کنیه، لقب، نام، آدرس، نشانی
فرهنگ معین
عنوان در فرهنگ معین
- دیباچه، سرآغاز کتاب یا نامه، نشانی، آدرس، واژه یا واژه هایی که مقام و منصب یا میزان تحصیلات کسی را نشان می دهد، دلیل، بهانه، وضع، حالت. [خوانش: (عُ یا عِ) [ع. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
عنوان در لغت نامه دهخدا
- عنوان. [ع ِن ْ] (ع مص) سرنامه نوشتن برای کتاب و عنوان قرار دادن برای آن. (از ناظم الاطباء). عَنونه. رجوع به عَنونه شود. توضیح بیشتر ...
-
عنوان. [ع ُن ْ / ع ِن ْ] (ع اِ) سرنامه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). نشان و دیباچه ٔ نامه. (از اقرب الموارد). اصل آن عُنّان است، از عن ّ. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). عُنْیان. عِنْیان. (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به عنیان شود. هر چیزی که در سر نامه و اول آن مینویسند و بدان نامه را ابتدا میکنند و شروع در آن مینمایند. و دیباچه و سرنامه:
چوبرگشت عنوان آن نامه خشک
نهادند مهری بر او بر ز مشک. توضیح بیشتر ...
- عنوان. [ع ُن ْ] (اِخ) ابن عثمان الزبیدی. رجوع به ابوالبر (هاشم عنوان. ) شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
عنوان در فرهنگ عمید
-
دیباجۀ کتاب، سرآغاز کتاب یا نامه، سرِ نامه،
آنچه در ابتدای نامه یا پشت پاکت مینویسند،
لقب، نامی که از اهمیت یا مقام شخصی حکایت میکند،
هر آنچه موجب معرفی و شناختن چیزی میشود: عنوان مراسم،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژههای فارسی سره
عنوان در فرهنگ واژههای فارسی سره
- پاژنام، سرنویس، فرنام
کلمات بیگانه به فارسی
عنوان در کلمات بیگانه به فارسی
فارسی به انگلیسی
عنوان در فارسی به انگلیسی
- Appellation, Epithet, Head, Heading, Label, Rubric, Style, Surname, Title, Topic. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی
عنوان در فارسی به عربی
- تعلیق، رییس، صفه، عنوان، لقب، موضوع
سخن بزرگان
عنوان در سخن بزرگان
-
در هر سرنوشتی، راز و اندیشه ای نهفته است. ( (ُارد بزرگ
باکستون
وقتی ما در جستجوی ساختارها هستیم از متغیرها بی خبر می مانیم. فرهنگ و شیوه های قومی هر لحظه تغییر می کند، پس روش ساختارگراها نمی تواند درست باشد و یک متن هرگز مفهوم حقیقی خودش را آشکار نمی کند، زیرا مؤلف آن متن حضور ندارد و هر بیننده و یا هرکس که آن متن را قرائت کند، می تواند دریافتی متفاوت از قصد و
این نکته را بدانید که گاه کارگردان می خواهد از وجود شما بهره برداری کند. توضیح بیشتر ...
عربی به فارسی
عنوان در عربی به فارسی
- درست کردن , مرتب کردن , متوجه ساختن , دستور دادن , اداره کردن , نطارت کردن , خطاب کردن , عنوان نوشتن , مخاطب ساختن , سخن گفتن , عنوان , نام و نشان , سرنامه , نشانی , ادرس , خطاب , نطق , برخورد , مهارت , ارسال , عنوان گذاری , سرصفحه , تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ , باسرتوپ زدن , کنیه , لقب , سمت , اسم , مقام , نام , حق , استحقاق , سند , صفحه عنوان کتاب , واگذارکردن , عنوان دادن به , لقب دادن , نام نهادن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
عنوان در فرهنگ فارسی هوشیار
- سرنامه، دیباچه نامه، نشان، هر چیزی که در سر نامه و اول آن مینویسند و بدان نامه را آغاز میکنند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد
عنوان در فرهنگ فارسی آزاد
- عُنْوان-عِنْوان، اسم کتاب یا رساله- نشانی و آدرس- آنچه که ظاهرش معرف معنا و باطن باشد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی
عنوان در فارسی به آلمانی
- Adresse (f), Adresse [noun], Adressieren, Anrede (f), Ansprechen, Chef (m), Haupt (m), Inhalt (m), Kopf (m), Leiter (m), Thema (n), Titel (m), Überschrift (f), Begründen, Boden (m), Erdboden, Erde (f), Erden, Grund (m). توضیح بیشتر ...
واژه پیشنهادی
عنوان در واژه پیشنهادی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید