معنی عمال

عمال
معادل ابجد

عمال در معادل ابجد

عمال
  • 141
حل جدول

عمال در حل جدول

  • کارگزاران، ماموران
مترادف و متضاد زبان فارسی

عمال در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • کارکنان، کارگزاران، گماشتگان، مزدوران
فرهنگ معین

عمال در فرهنگ معین

  • (عُ مّ) [ع.] (اِ. ص.) جِ عامل، کارگزاران، گماشتگان.
لغت نامه دهخدا

عمال در لغت نامه دهخدا

  • عمال. [ع َم ْ ما] (ع ص) شخص پرکار و ادامه دهنده ٔ عمل و کار. (از متن اللغه). توضیح بیشتر ...
  • عمال. [ع ُم ْ ما] (ع ص، اِ) ج ِ عامِل. رجوع به عامل شود. حکام. (ناظم الاطباء). آنان که در دیوان یا دستگاهی به کاری گمارده شده اند. تحصیل داران و کسانی که مالیات و خراج دیوانی را از رعیت می ستانند. (ناظم الاطباء). کلمه ٔ عمال را که خود جمع است، بر طبق تداول قدیم در حکم مفرد گرفته و به الف و نون علامت جمع فارسی، جمع بسته اند. اما چون از این تداول همگان را آگاهی نبوده است، صاحب غیاث اللغات و به تبع او صاحب آنندراج شرحی بر خطای این جمع نوشته اند که ذیلاً نقل میشود، و طبعاً این گفته استوار نیست: «. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

عمال در فرهنگ عمید

  • کارکنان، کارگزاران،
فرهنگ فارسی هوشیار

عمال در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (تک: عامل) گماشتگان کار گزاران (صفت اسم) جمع عامل کارکنان کارگزاران گماشتگان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

عمال در فرهنگ فارسی آزاد

  • عُمّال، عمل کنندگان- کسانی که امور مالی یا ملکی دیگری را اداره کنند- متصدیان امور- صنعتگران- حاکم ها- والی ها (مفرد: عامِل)،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید