معنی علی تجویدی

حل جدول

علی تجویدی

از استادان موسیقی ایرانی در زمینه ویولون

لغت نامه دهخدا

علی

علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی بن علی بن علی بن مطاوع عزیزی مصری ازهری شافعی. رجوع به علی عزیزی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن محمودبن علی آغا مصری (علی بهجت...). رجوع به علی بهجت شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن رجب علی دیزجی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر دیزجی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی اکبر بروجردی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر بروجردی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن محمدبن علی بن ابی بکربن علی نسفی بیکندی. رجوع به علی نسفی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن غلام علی هیدجی زنجانی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر زنجانی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن ابی قصیبه. علی بن محمدبن علی غزالی، مشهور به ابن ابی قصیبه. رجوع به علی غزالی (ابن محمدبن علی...) شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن عبدالقادربن عبدالرحمان بن علی بن علی بن علی بن امین علوی اندلسی جزایری مالکی شاذلی. رجوع به علی اندلسی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن عبداﷲبن علی زیدی. رجوع به علی زیدی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی سوادی کوکبانی. رجوع به علی کوکبانی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی عزی مالکی. رجوع به علی عزی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن محمدبن محمد علی آبادی ملقّب به بدرالدین. رجوع به علی علی آبادی شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن علی بن حسین بن علی، علیهم السلام، ملقّب به افطس. رجوع به علی افطس شود.

علی. [ع َ] (اِخ) ابن شوکانی. علی بن محمدبن علی بن محمدبن علی بن عبداﷲ یمنی صنعانی حنبلی، مشهور به ابن شوکانی. رجوع به علی شوکانی (ابن محمد بن علی بن محمدبن...) شود.

معادل ابجد

علی تجویدی

543

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری