معنی عقیده

لغت نامه دهخدا

عقیده

عقیده. [ع َ دَ / دِ] (ع اِ) عقیده. عقیدت. هر چیز که شخص بدان اعتقاد دارد و یقین بر آن دارد و نمشته و پنداشتی. (ناظم الاطباء). آنچه بدان گروند و تصدیق کنند. آنچه بدان باور دارند. آنچه بدان گرویده اند. ج، عَقاید. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به عقیدت و عقیده شود.
- امثال:
عقیده آزاد است، مثلی است کهن و باستانی که نزد عوام و خواص ایرانی متداول است، و از آن اصل آزادی اندیشه و دین را اراده می کنند. (امثال و حکم دهخدا).
- باعقیده، عقیده دار. عقیده مند.
- بدعقیده، آنکه عقیده اش ناپسند باشد.
- بی عقیده، بدون عقیده. غیر معتقد.
- خوش عقیده، آنکه عقیده اش پسندیده باشد.
- عقیده ٔ حقوق مطلقه، خلاصه ٔ این عقیده چنین است که شخص میتواند حقوق فردی را بدون قید و حد به معرض اجرا بگذارد اگر چه از اجرای حق او دیگری متضرر شود، این عقیده ٔ دیون بوده و هست. این عقیده اساساً با تحلیل ماهیت حق و طرز پیدایش آن منافات دارد زیرا پیدایش حق بر اساس تصادم محرومیتها است و رفع تصادم محرومیتها (که منجر به پیدایش حقوق شده است) ایجاب میکندحقوق مطلقه ای وجود پیدا نکند. عقیده ٔ مقابل عقیده ٔ مزبور را تحت عنوان «اصل محدود بودن حق » یاد میکنند. (فرهنگ حقوقی).
- هم عقیده، دو طرف که عقیده شان مانند هم باشد.


بی عقیده

بی عقیده. [ع َ دَ / دِ] (ص مرکب) (از: بی + عقیده) بدون عقیده. غیرمعتقد. که پای بند به معتقداتی نیست. رجوع به عقیده و عقیدت شود.


عقیده داشتن

عقیده داشتن. [ع َ دَ / دِ ت َ] (مص مرکب) انگاشتن. باور داشتن. معتقد بودن. رجوع به عقیده شود.

فارسی به انگلیسی

عقیده‌

Belief, Comment, Feeling, Idea, Mind, Notion, Opinion, Persuasion, Sentiment, Stand, Suggestion, Theory

فارسی به ترکی

عقیده‬

akîde, inanç, kanı

فرهنگ فارسی هوشیار

عقیده

عقیدت، آنچه بدان باور دارند، اعتقاد، رای، ایمان، باور

فارسی به ایتالیایی

عقیده

opinione

parere

idea

فرهنگ معین

عقیده

(عَ دَ یا دِ) [ع. عقیده] (اِ.) نک عقیدت.

فرهنگ عمید

عقیده

دین، ایمان، مذهب،
رٲی،
آنچه انسان به آن اعتقاد دارد، باور،
آنچه انسان در دل و ضمیر خود نگه می‌دارد،

حل جدول

عقیده

اعتقاد

باور, رای, رای،نظر،باور،ایمان, اعتقاد

رای

رای،نظر،باور،ایمان

مترادف و متضاد زبان فارسی

عقیده

اعتقاد، باور، حدس، رای، زعم، صرافت، عقیدت، فکر، نظر، نظریه

فارسی به آلمانی

عقیده

Anblick (m), Ansicht (f), Ausblick (m), Doktrin [noun], Meinung [noun], Rat

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عقیده

باور، دیدگاه

کلمات بیگانه به فارسی

عقیده

باور

فارسی به عربی

عقیده

اعتقاد، انطباع، ایمان، رای، فکر، مذهب، مفهوم، نصیحه، وجهه النظر

معادل ابجد

عقیده

189

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری