معنی عقبه

فرهنگ معین

عقبه

نوبت، باقی - مانده هر چیزی. [خوانش: (عُ قْ بَ) [ع. عقبه] (اِ.)]

گردنه، راه سخت کوهستانی، کنایه از: کار سخت و دشوار، جمع عقبات. [خوانش: (عَ قَ بِ) [ع. عقبه] (اِ.)]

حل جدول

عقبه

گردنه

راه سخت


پیمان عقبه

اولین پیمان اسلامی که در سال دوازدهم بعثت انجام شد

پیمان یثربیان با پیامبر اسلام

مترادف و متضاد زبان فارسی

عقبه

پی‌آمد، دنباله، نتیجه، دشوار، سخت، 3

فرهنگ فارسی هوشیار

عقبه

‎ پژ پژه گریو گریوه گدار گردنه نپت، ورزاک کار سخت ‎ پستا (نوبت)، رمشا تاوان (عوض)، دندان مز، ته کاسه که به هنگام پس دادن دیگ چون ارمغان فرستند، شب و روز (اسم) راه دشوار در کوه گردنه، امری سخت و دشوار جمع: عقبات.


ام عقبه

شپش


عقبه الجمال

نشانه ی زیبایی

لغت نامه دهخدا

خلیج عقبه

خلیج عقبه. [خ َ ج ِ ع َ ق َ ب َ] (اِخ) خلیج باریکی است در شمال دریای سرخ و جنوب شرقی شبه جزیره ٔ سینا که در شمالیترین نقطه ٔ آن بندر عقبه قرار دارد. رجوع به عقبه شود.


اصحاب عقبه

اصحاب عقبه. [اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ] (اِخ) در اصطلاح رجالی، چهارده تن میباشند که نه تن ایشان از قریش و پنج تن دیگر از جز آنان بوده اند، دسته ٔ نخست عبارتند از: خلفای سه گانه و طلحه و عبدالرحمن بن عوف و سعدبن ابی وقاص و ابوعبیده و معاویه و عمروبن عاص. و دسته ٔ دوم: ابوموسی اشعری و مغیرهبن شعبه ٔ ثقفی و اوس بن حدثان بصری و ابوهریره و ابوطلحه ٔ انصاری. (از ریحانهالارب ج 1 ص 82).

فرهنگ عمید

عقبه

راه دشوار در بالای کوه، راه سخت کوهستانی، گردنه،

فارسی به عربی

عقبه

تکمله

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

عقبه

177

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری