معنی عفریت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(عِ) [ع.] (اِ.) موجودِ زشت و ترسناک، دیو، غول. ج. عفاریت.
فرهنگ عمید
موجود زشت، بد، و سهمناک، خبیث، منکر،
زن پیر و زشت،
موجود زشت و نیرومند، غول،
[قدیمی] جن بزرگ و نیرومند،
(صفت) [قدیمی] زشت و قویهیکل،
حل جدول
قوی، پر زور، زیرک، گردنکش و خبیث؛ اگر جن خبیث باشد همان را شیطان می گویند و یا اگر با داشتن خباثت و شرارت نیروی زیادی هم داشته باشد عفریت نامیده می شود. همان طور که در داستان حضرت سلیمان آمده، وقتی که حضرت فرمود: چه کسی تخت بلقیس را برای من می آورد؟ عفریتی از جن گفت: من آورم، معلوم می شود که به اسم اعظم واقف بوده است؛ زیرا می خواست در یک مدت کمی تخت را که صدها کیلو متر از آن جا دور بود بیاورد.
مترادف و متضاد زبان فارسی
اهریمن، دیو، شیطان، عفریته، غول، عجوزه،
(متضاد) فرشته
فارسی به انگلیسی
Bogy, Devil, Fiend, Goblin
فارسی به عربی
وحش
فرهنگ فارسی هوشیار
ظالم و ستمکار
فرهنگ فارسی آزاد
عِفْرِیْت، دیو-غول-شیطان-فاسد خبیث و پلید... (جمع:عَفارِیْت)، در آیه 39 سوره نَمْل عَفْرِیْت مِن الْجِنّ آمده است- در فارسی به هر موجود زشت و سهمگین نیز اطلاق می شود،
واژه پیشنهادی
منکر
معادل ابجد
760