معادل ابجد
عظیم در معادل ابجد
عظیم
- 1020
حل جدول
عظیم در حل جدول
- بزرگ، ستبر
- گت
- اُلُغ
- ستبر
مترادف و متضاد زبان فارسی
عظیم در مترادف و متضاد زبان فارسی
-
بزرگ، جلیل، خطیر، عظمی، کبیر، کلان، معظم، مهم،
(متضاد) کوچک، نهمار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
عظیم در فرهنگ معین
- بزرگ، والا، بلند - قدر، فراوان، بسیار،
لغت نامه دهخدا
عظیم در لغت نامه دهخدا
- عظیم. [ع ُ ظَ] (ع اِ مصغر) مصغر عَظم. استخوان کوچک و خرد. رجوع به عظم شود. || عظیم وضاح یا عظم وضاح، بازیی است مر عربان را. (از منتهی الارب) (ازتاج العروس) (از اقرب الموارد). رجوع به عظم شود. توضیح بیشتر ...
- عظیم. [ع َ] (اِخ) دهی از دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 354 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات وسردرختی و حبوب است. این ده محل ییلاق ایل اینانلو وحاجی علی لو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
- عظیم. [ع َ] (اِخ) دهی از دهستان شاه ولی شهرستان شوشتر. این ده مشهور به غضبان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). رجوع به غضبان شود. توضیح بیشتر ...
-
عظیم. [ع َ] (ع ص) بزرگ و کلان و فربه. (منتهی الارب). سترگ و بزرگ، خلاف صغیر. (از اقرب الموارد). در تداول فارسی به معانی کثیرو مهم و سخت و انبوه و بسیار و هنگفت و فراوان نیز بکار می رود. و هر گاه بر سر صفتی دیگر درآید حالت قید مقدار و کیفیت بخود میگیرد: اندر وی [اندر خوزستان] رودهای عظیم و آبهای روان است. (حدود العالم). اندر وی پیلانند عظیم قوت. (حدود العالم).
چگونه راهی راهی درازناک عظیم
همه سراسر سیلاب کند و خارا خار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
عظیم در فرهنگ عمید
-
بزرگ، کلان،
بلندمرتبه، محترم،
فرهنگ واژههای فارسی سره
عظیم در فرهنگ واژههای فارسی سره
- سترگ، بزرگ، کلان
کلمات بیگانه به فارسی
عظیم در کلمات بیگانه به فارسی
فارسی به انگلیسی
عظیم در فارسی به انگلیسی
- Colossal, Cosmic, Cyclopean, Enormous, Gargantuan, Gigantic, Great, Homeric, Huge, Immense, Imperial, Infinite, Mammoth, Massive, Mighty, Monolith, Monolithic, Monster, Monstrous, Mountainous, Phenomenal, Prodigious, Substantial, Titanic, Tremendous, Vast, Wide. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی
عظیم در فارسی به ترکی
فارسی به عربی
عظیم در فارسی به عربی
- اغسطس/آب، رائع، عظیم، فلکی، کبیر، مجید، هائل، واسع
نام های ایرانی
عظیم در نام های ایرانی
- پسرانه، بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار، از نامهای خداوند. توضیح بیشتر ...
عربی به فارسی
عظیم در عربی به فارسی
- بزرگ نما , عالی نما , پر اب و تاب , بلند , بزرگ , عظیم , کبیر , مهم , هنگفت , زیاد , تومند , متعدد , ماهر , بصیر , ابستن , طولا نی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
عظیم در فرهنگ فارسی هوشیار
- فربه و بزرگ و کلان
فرهنگ فارسی آزاد
عظیم در فرهنگ فارسی آزاد
- عَظِیْم، بزرگ-کلان-امیر- حاکم-از صفات باریتعالی- (جمع:عُظَماء-عِظام- عُظُم)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی
عظیم در فارسی به آلمانی
- August (m), Gross, Groß
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید
قافیه