معادل ابجد
عدن در معادل ابجد
عدن
- 124
حل جدول
عدن در حل جدول
فرهنگ معین
عدن در فرهنگ معین
- (مص ل. ) همیشه بودن در جایی، (ص. ) بهشت جاوید. [خوانش: (عَ دْ) [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
عدن در لغت نامه دهخدا
- عدن. [ع َ] (ع مص) اقامت کردن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (قطرالمحیط). || همیشه بودن به جایی. (قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (فرهنگ نظام). || نیرو دادن زمین را به سرگین، عدن الارض. (منتهی الارب). || تباه کردن درخت را به تبر و مانند آن، عدن الشجر. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از منتهی الارب). || برکندن سنگ. (قطرالمحیط) (منتهی الارب). || دراز شدن خرمابن. (آنندراج) (منتهی الارب). || همیشگی کردن شتر بر علف و گیاه شور. توضیح بیشتر ...
-
عدن. [ع َ] (ع ص، اِ) جاودان. جاودانی. جنات عدن ای، اقامه. (ناظم الاطباء).
- بهشت عدن، بهشت اقامت. جنات عدن:
یکی چون بهشت عدن، یکی چون هوای دوست
یکی چون گلاب تلخ، یکی چون بت بهار.
فرخی.
بر دم طاوس خواهی کرد نقشی خوبتر
در بهشت عدن خواهی کشت شاخ نارون.
منوچهری.
اندرآمد نوبهاری چون مهی
چون بهشت عدن شد هر مهمهی.
منوچهری.
سوی بهشت عدن یکی نردبان کنم
یک پایه از صلات و دگر پایه از صیام.
ناصرخسرو.
مهدی آخر زمان المقتفی باﷲ که هست
خاک درگاهش بهشت عدن عدنان آمده. توضیح بیشتر ...
-
عدن. [ع َ دَ] (ع اِ) گیاهی است. (اقرب الموارد).
- عدن. [ع َ] (اِخ) (به عبری نعمت دار) موضع آدم و مقر حوا قبل از سقوط. معلوم نیست که درکجا بوده است لکن دو نهر از نهرهای آن یعنی فرات و دجله مشهور است و بعضی برآنند که فیشون همان نهرهندی و جیحون همان رود نیل است. و اکثر رأی این است که باغ عدن در دشت فرات بوده است. (قاموس کتاب مقدس). توضیح بیشتر ...
- عدن. [ع َ دَ] (اِخ) شهری است از شهرهای مشهور عربستان واقع بر ساحل دریای هند از جانب یمن. منطقه ای است که تا حدودی کم آب است، آب مشروب آنها از چشمه و رود تأمین میشود. وضع تجارتی خوبی دارد و محل تجمع تجار و مراکب هندی است. از محصولات آن قهوه است که صادر میشود. و مروارید خوب از آنجا حاصل میشود. و به قول ابومحمد الحسن بن احمد الهذانی، عدن قدیم ترین بازارهای عرب است و آن ساحلی است که کوهی بدان احاطه کرده است و راه آن تنها از طریق باب بزبرالحدید به بیان رفت و آمد میشود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
عدن در فرهنگ عمید
-
اقامت کردن در جایی، همیشه بودن در مکانی،
(اسم، صفت) [قدیمی] جاویدان: بهشت عدن،. توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی
عدن در نام های ایرانی
- پسرانه، بهشت زمینی
فرهنگ فارسی هوشیار
عدن در فرهنگ فارسی هوشیار
- اقامت کردن، همیشه بودن بجائی
فرهنگ فارسی آزاد
عدن در فرهنگ فارسی آزاد
- عَدَن، بندری است با قریب ربع میلیون جمعیت، در زاویه جنوب غربی عربستان بر ساحل خلیج عدن، که امروزه پایتخت یمن جنوبی است،. توضیح بیشتر ...
- عَدْن (در فارسی:عَدَن)، این اصطلاح در قرآن، اقلاً در ده سوره آمده است و بتدریج اسم خاص برای بهشتی خاص با اوصاف عجیب گشته است:محلی که خداوند حضرت آدم را در آن قرار داد، بهشتی که نصیب مؤمنین می گردد. بهشتی با قصرهای دُرّ و یاقوت،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید
قافیه