معنی عجیب
فرهنگ عمید
هرچه از آن تعجب میکنند، شگفتآور، شگرف،
(قید) بهطور شگفتآور: غروبها عجیب دلگیر بود،
فارسی به انگلیسی
Incredible, Peculiar, Singular, Strange, Unaccustomed, Whimsical
فارسی به ترکی
acayip, garip, tuhaf
لغت نامه دهخدا
عجیب. [ع َ] (ع ص) کار شگفت. ج، عِجاب. (منتهی الارب) (آنندراج):
عجیب نیست که از طین بدر کند گل و نسرین
همان که صورت آدم کند سلاطه ٔ طین را.
سعدی.
|| خوش آیند از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). || امری شگفت آور. (اقرب الموارد). || ناشناخته. (منتهی الارب) (آنندراج).
فرهنگ معین
(عَ) [ع.] (ص.) شگفت آور.
حل جدول
کلمات بیگانه به فارسی
شگفت
مترادف و متضاد زبان فارسی
بدیع، پرشگفت، شگرف، شگفت، شگفتآور، شگفتانگیز، طرفه، غریب، نادر،
(متضاد) عادی
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ واژههای فارسی سره
شگفت، شگفت آور
فارسی به عربی
رائع، غریب، غریب اطوار، کبیر، مضحک، مفرط
فارسی به آلمانی
Seltsam, Exzentrisch [adjective], Fabelhaft, Herrlich, Wunderbar, Wundervoll
معادل ابجد
85