معنی عبادتگاه
لغت نامه دهخدا
عبادتگاه. [ع ِ دَ] (اِ مرکب) عبادتگه. جای پرستش و عبادت. سجده گاه. معبد. مزگت. (ناظم الاطباء). عبادتخانه. آنجا که خدا را در آن بپرستند: و عبادتگاهی ساخت و مردم را خداپرستی آموخت. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 28).
ز سمرقند بسی کس به دعای تو شدند
به زیارتگه کاشان و عبادتگه اوش.
سوزنی.
فارسی به انگلیسی
Meetinghouse
فارسی به ترکی
ibadethane
فرهنگ عمید
جای عبادت، محل پرستش، معبد،
واژه پیشنهادی
حل جدول
معبد
عبادتگاه یهودیان
کنیسه
عبادتگاه درویشان
خانقاه
عبادتگاه کلیمیان
کنیسه
عبادتگاه مسیحیان
کلیسا
عبادتگاه یهود
کنیسه
عبادتگاه ترسایان
صومعه
عبادتگاه راهب
دیر
عبادتگاه راهبان
دیر، صومعه
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیعت، پرستشگاه، خانقاه، صومعه، عبادتخانه، کنشت، مسجد، معبد
فرهنگ فارسی هوشیار
سجده گاه، معبد، عبادتخانه
معادل ابجد
503