معنی عاجل

عاجل
معادل ابجد

عاجل در معادل ابجد

عاجل
  • 104
حل جدول

عاجل در حل جدول

  • شتابنده و چالاک
مترادف و متضاد زبان فارسی

عاجل در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • جلد، چابک، چالاک، تند، زود، سریع، جهان، دنیا، اکنون، حال
فرهنگ معین

عاجل در فرهنگ معین

  • (ا ِ فا. ) شتاب کننده، تند، سریع، (اِ. ) این جهان، دنیا، اکنون، زمان حال. [خوانش: (جِ) [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

عاجل در لغت نامه دهخدا

  • عاجل. [ج ِ] (ع ص) مقابل آجل و منه لاتبع العاجل بالاَّجل. (اقرب الموارد). دنیا. (غیاث اللغات). این جهان. (منتهی الارب):
    نعمت عاجل و آجل بتوداد از ملکان
    زآنکه ضایع نشود آنچه بجای تو کند.
    منوچهری.
    این مرادعاجلش حاصل کند بی اجتهاد
    وآن هوای آجلش حاصل کند بی انتظار.
    منوچهری.
    زیرا که نادان جز به عذاب عاجل از معاصی باز نیاید. (کلیله و دمنه). راحت عاجل را به تشویش محنت آجل منغص کردن خلاف رای خردمند است. (گلستان). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

عاجل در فرهنگ عمید

  • ویژگی آنچه به‌سرعت فرامی‌رسد یا انجام می‌شود، باشتاب، شتابان: مرگ عاجل،
    [مقابلِ آجل] [قدیمی] ویژگی آنچه مربوط به زمان کنونی است، فعلی،
    (اسم) [مقابلِ آجل] [قدیمی، مجاز] زمان حال،. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

عاجل در فارسی به عربی

عربی به فارسی

عاجل در عربی به فارسی

  • تسریع کردن در , پیش بردن , شتابان , از روی عجله , ضروری
فرهنگ فارسی هوشیار

عاجل در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

عاجل در فرهنگ فارسی آزاد

  • عاجِل، شتاب کننده- شتابنده- فوری- بی مهلت- زود- سریع (خلافِ آجل) -نزدیک،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه