معنی عاجزانه

لغت نامه دهخدا

عاجزانه

عاجزانه. [ج ِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) بحالت عجز. بحالت ناتوانی. مانند عاجز: گفت کلمتی عاجزانه بگویم باشد که آب حلم شاه آتش غضب او را سکون دهد. (سندبادنامه ص 158). و رجوع به عاجز شود.

فارسی به انگلیسی

عاجزانه‌

Beseechingly, Craven, Helplessly, Powerlessly

فرهنگ فارسی هوشیار

عاجزانه

همانند عاجزان و ضعیفان


عاجز نالی

زار نالی نالیدن عاجزانه زار نالی.

فرهنگ عمید

عاجزانه

مانند عاجزان، با حالت عجز و ناتوانی،
(قید) از روی عجز و زبونی،

حل جدول

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

ملتمسانه

التماس‌آمیز، عاجزانه، عجزآمیز

معادل ابجد

عاجزانه

137

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری