معنی ظرفیت

ظرفیت
معادل ابجد

ظرفیت در معادل ابجد

ظرفیت
  • 1590
حل جدول

ظرفیت در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ظرفیت در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

ظرفیت در فرهنگ معین

  • گنجایش، تحمل، استعداد، قوه. [خوانش: (ظَ یَّ) (مص جع. ) مأخوذ از عربی به معانی ]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

ظرفیت در لغت نامه دهخدا

  • ظرفیت. [ظَ فی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) گنجایش. بارگیر. وُسع. || آب گیر. || استعداد. قوّه.
    - ظرفیت الکتریکی، مقدار الکتریسیته ای است که باید به یک جسم داد تا سطح آن از صفر به یک وُلت برسد. واحد آن فاراد است. رجوع به فاراد شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ظرفیت در فرهنگ عمید

  • گنجایش، وسع،

    [مجاز] استعداد، قابلیت،

    (اسم) اندازه، میزان،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ظرفیت در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

ظرفیت در فارسی به انگلیسی

  • Capacity, Content, Equal, Measure, Tether, Volume
فارسی به ترکی

ظرفیت در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

ظرفیت در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ظرفیت در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ گنجایش وسع: اتومبیل با ظرفیت . تن بار، آبگیر، استعداد قوه قابلیت، ظرفیت یک اتم برابر با عده الکترون های است که می تواند (هنگام ترکیب با عناصر دیگر) از دست بدهد و یا می تواند بگیرد و یا در ضمن واکنش شیمیایی با اتم دیگری شرکت کند. بدیهی است ظرفیت یک عنصر وقتی ظاهر می شود که جسم به صورت ترکیب در آید بنابرین نمی توان برای یک عنصری که وارد ترکیبات شیمیایی نشده ظرفیت بیان کرد مگر آن که بگوییم ظرفیت آن صفر است مثلا ظرفیت اتم سدیم و اتم کلر هر دو صفر است و در کلر سدیم کلر دارای ظرفیت منفی (‎ - 1) و سدیم دارای ظرفیت مثبت (‎ 1) است. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

ظرفیت در فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

ظرفیت در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید