معنی طول 9 متری
حل جدول
ده یارد
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
متری. [م ُ] (ع ص) کسی که کارها را پی در پی می کند و میان آنها مهلتی می دهد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
متری. [م ِ] (ص نسبی) منسوب به متر.
- دستگاه متری، سیستم متری، به موجب قانونی که در سال 1304 هَ. ش. (1926 م.) از مجلس شورای ملی گذشت، سیستم متری در ایران رسمی شناخته شد و برابریهای آن بامقیاسهای ایرانی به طور تقریب به این شرح تعیین گردید:
1- واحد وزن:
10 نخود یا 2 درهم = 2 گرم.
یک مثقال یا 5 درهم = 5 گرم.
یک سیر یا 75 درهم = 75 گرم.
یک چارک یا 750 درهم = 750 گرم.
یک سنگ یا 1000 درهم = یک کیلوگرم.
یک من یا 3000 درهم = 3 کیلوگرم.
یک خروار یا 000، 300 درهم = 300 کیلوگرم.
2- واحد طول:
یک گره = یک دسیمتر
یک گز =یک متر.
3- واحد مساحت:
یک قفیز = یک دکامتر مربع.
یک جریب = یک هکتار. (هزار متر مربع). اوزانی که هنگام تصویب این قانون رواج داشت و هنوز هم رواج دارد (قطع نظر از اختلافات محلی) اندکی با جدول مذکور فرق دارد و بدین شرح است.
یک مثقال = 4/64 گرم = 71/6 گرین انگلیسی.
یک سیر = 16 مثقال = 74/24 گرم = 2 آومن و 186 گرین (تقریباً 75 گرم).
یک من تبریز = 40 سیر = 2/970 کیلوگرم = 6/5464 پوند.
یک من شاه = 2 من تبریز = 5/94 کیلو گرم = 13/0928 پوند.
یک من ری = 2 من شاه. = 11/880
کیلوگرم = 26/01856 پوند.
یک خروار = 100 من تبریز = 297/00
کیلوگرم = 654/64 پوند.
3 خروار = یک تن سبک (تقریباً) = 1963/92 پوند.
312 خروار = یک تن تقریباًو = 2291/24 پوند.
یک ذرع = 16 گره = 39 تا 42 اینچ بنابر معمول محل. (فرهنگ فارسی معین).و رجوع به مقیاسات شود.
طول
طول. (ع ص، اِ) ج ِ اطول و طولی ̍.
طول. (ع مص) دراز شدن. (منتهی الارب) (منتخب اللغات) (زوزنی) (تاج المصادر).
طول. [طَ وَ] (ع اِمص) درازی لفج برین شتر، یا عام است. (منتهی الارب). درازی در لب بالائین شتر. (منتخب اللغات).
طول. [طُ وَ] (ع اِ) عمر. || دیری. || غیبت. || (ص، اِ) ج ِ طولی ̍. (منتهی الارب).
- سبع طول (در قرآن)، هفت سوره ٔ طویل قرآن و آن بقره و آل عمران و نساء و مائده و انعام و اعراف باشد، و در هفتمی خلاف کرده اند، بعضی سوره ٔ یونس گفته اند و بعضی سوره ٔ انفال و براءه را معاً یک سوره شمرده و جزء سبع طول نهاده اند. رجوع به سبع طوال شود.
- || سبع طُوَل (در شعر)، معلقه ٔ امروءالقیس و زهیر و عمرو و لبید و طَرَفه و حارث و عنتره.
فرهنگ فارسی هوشیار
بر گرفته از متریک فرانسوی جشانی جشانیک (صفت) منسوب به متر. یا دستگاه (سیستم) متری. توضیح در 1304 ه ش. ( 1926 م. ) بموجب قانونی که از مجلس شوری گذشته سیستم متری رسمی شناخته شد بشرح ذیل: الف - واحد وزن 10 نخود (یا 2 درهم 2 گرم یک مثقال (یا 10 درهم) 10 گرم یک سیر ( 75 درهم) 75 گرم یک چارک (یا 750 درهم) 750 گرم یک سنگ (یا 1000 درهم) یک کیلو گرم یک من (یا 30000 درهم) 3 کیلوگرم یک خروار (یا 3000000 درهم) 300 کیلوگرم ب - واحد طول یک گره یک دسیمتر یک گز یک متر ج - واحد مسافت یک فقیز یک دکامتر مربع یک جریب یک هکتار اوزانی که هنگام تصویب این قانون رواج داشت هنوز هم دارد (قطع نظر از اختلافات محلی) اندکی با جدول فوق فرق دارد و بشرح ذیل است: اوزان ایرانی سیستم متری اوزان انگلیسی یک مثقال 64 , 4 گرم 6 , 71 گرین. یک سیر ( 16 مثقال) 24 , 74 گرم 2 آومن و. 186 گرین. یک من تبریز ( 40 سیر) 970 ,2 کیلوگرم 5464 , 6 پوند. یک من شاه ( 2 من تبریز) 9400 ,5 کیلوگرم 0928 , 13 پوند. یک من ری ( 2 من شاه) 880 ,11 کیلوگرم 01856 , 26 پوند. یک خروار ( 100 من تبریز) 00 , 297 کیلوگرم 64 , 654 پوند. 3 خروار (یک تن سبک) (تقریبا) 92 , 1963 پوند. (یک ذرع 16 گره) 39 تا 42 اینچ بنابر معمول محل.
فارسی به آلمانی
Metrisch
فرهنگ عمید
[مقابلِ کوتاهی] درازی،
[مقابلِ عَرض] درازا،
(اسم مصدر) دراز شدن،
(ریاضی) هریک از دو ضلع بزرگتر مستطیل،
امتداد: در تمام طول خیابان، قدمبهقدم گُل گذاشته بودند،
(اسم مصدر) طولانی شدن،
مدت: در طول این چند سال، پدرت خیلی شکسته شده است،
* طول جغرافیایی: (جغرافیا) فاصلۀ زاویهای بین نصفالنهار هر نقطه از نصفالنهار مبدٲ (معمولاً گرینویچ)،
* طول دادن: (مصدر متعدی) به تٲخیر انداختن،
* طول کشیدن: (مصدر لازم) به درازا کشیدن، ادامه یافتن،
* طول موج: (فیزیک) فاصلۀ مابین ماکزیممهای دوموج متوالی، مقدار مسافتی که حرکت ارتعاشی در زمان تناوب خود میپیماید،
فرهنگ فارسی آزاد
طُوْل، (طالَ-یَطُوْلُ) دراز بودن یا دراز شدن- فزونی گرفتن- نیکی و احسان کردن و مُتَنَعِّم ساختن دیگری- طول کشیدن،
معادل ابجد
695