معنی طاقت‌فرسا

حل جدول

طاقت‌فرسا

کمرشکن


غیرقابل تحمل

طاقت‌فرسا


کار بسیار سخت

طاقت‌فرسا


غیر قابل تحمل

طاقت‌فرسا

مترادف و متضاد زبان فارسی

طاقت‌فرسا

تحمل‌گداز، توان‌سوز، توان‌فرسا، شاق، صبرسوز، طاقت‌زدا، طاقت‌شکن، کمرشکن، غیر قابل تحمل، تحمل‌ناکردنی


توان‌سوز

تحمل‌گداز، توان‌فرسا، طاقت‌سوز، طاقت‌فرسا


کمرشکن

بسیارسنگین، تحمل‌گداز، توان‌سوز، توان‌فرسا، طاقت‌سوز، طاقت‌فرسا


طاقت‌سوز

تحمل‌گداز، توان‌فرسا، شاق، شکیب‌سوز، صبرسوز، طاقت‌زدا، طاقت‌شکن، طاقت‌فرسا، طاقت‌گداز


توان‌فرسا

تحمل‌گداز، توان‌سوز، خسته‌کننده، سخت، شاق، طاقت‌سوز، طاقت‌فرسا، کمرشکن، ناتوان‌ساز، ناتوان‌کننده


تحمل‌پذیر

حمول، شکیبا، صابر، صبور، قابل تحمل،
(متضاد) تحمل‌ناپذیر، تحمل‌فرسا، طاقت‌فرسا شکیب‌سوز،


پرمشقت

پرتعب، پردردسر، پررنج، تحمل‌گداز، توان‌سوز، توان‌فرسا، شاق، طاقت‌فرسا، نفس‌گیر،
(متضاد) بی‌دردسر، راحت


شاق

بغرنج، تحمل‌گداز، توان‌فرسا، حاد، دشوار، سخت، صعب، طاقت‌سوز، طاقت‌فرسا، غامض، مشکل،
(متضاد) آسان، سهل

فرهنگ عمید

فرسا

فرسودن
فرساینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): طاقت‌فرسا، دست‌فرسود جود تو شده گیر / تروخشک جهان جان‌فرسای (انوری: ۴۵۰)،


کمرشکن

ویژگی آنچه فشار زیادی به کمر وارد ‌کند،
[عامیانه، مجاز] دشوار، طاقت‌فرسا: مشکلات کمرشکن،
[مجاز] ویژگی وسیله‌ای که از وسط خم می‌شود،


یوگا

مجموعه‌ای از تمرین‌های فیزیکی برای کسب قدرت روحی،
در آیین هندو، انجام تمرینات و ریاضت‌های طاقت‌فرسا و اعمال حیرت‌انگیزِ منافی اصول علمی و ساختمان فیزیکی بدن انسان برای تزکیۀ نفس،

معادل ابجد

طاقت‌فرسا

851

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری