معنی ضمانت

ضمانت
معادل ابجد

ضمانت در معادل ابجد

ضمانت
  • 1291
حل جدول

ضمانت در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ضمانت در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پایندانی، پذرفتاری، تضمین، تعهد، تقبل، ضمان، کفالت، گروی، وثیقه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ضمانت در فرهنگ معین

  • (مص ل. ) متعهد شدن. کفالت کسی را کردن، (اِمص. ) درستی یا صحت چیزی را یا کسی را یا گفته ای را متعهد شدن. [خوانش: (ضَ نَ) [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

ضمانت در لغت نامه دهخدا

  • ضمانت. [ض َ ن َ] (ع اِمص) پذرفتاری. پذیرفتاری. تاوان داری. پایندانی. (مجمل اللغه). ذِمامه. (منتهی الارب). ضمان. کفالت. || حُب ّ. (منتهی الارب). || برجاماندگی. (منتهی الارب). زمین گیری. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ضمانت در فرهنگ عمید

  • ضامن شدن، کفیل شدن، بر عهده گرفتن،
    [قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاه‌به‌گاه شدت کند و موجب زمین‌گیری شود،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ضمانت در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

ضمانت در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

ضمانت در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

ضمانت در فارسی به عربی

  • تامین، ضمان، کفاله، مسوولیه، وعد
فرهنگ فارسی هوشیار

ضمانت در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ پذیرفتاری پایندانی بابیزنی، بیماری دراز آهنگ بیماری کهنه، دوستی مهر، آسیب، زمینگیری بر جا ماندگی ‎ (مصدر) دچار شدن به بیماریی دایم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود، کفیل شدن تعهد کردن کسی را، (اسم) کفالت پایندانی پذیرفتاری. توضیح به ابن معنی در عربی نیامده و به جای آن ضمان مستعمل است و ضمانه در عربی به معنی درماندگی و زمین گیری است ولی در فارسی مستعمل است: طغر لبک. عمید الملک را فرمود تا جوابی مختصر به آبتگین نویسد و این ملطفه بخلیفه فرستد تا موجب سلوک و ضمانت او شود. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

ضمانت در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید