معنی ضروری

ضروری
معادل ابجد

ضروری در معادل ابجد

ضروری
  • 1216
حل جدول

ضروری در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ضروری در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • الزامی، بایسته، فرض، لازم، واجب، ناچار، ناگزیر، توالت، دستشویی،
    (متضاد) غیرضروری. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ضروری در فرهنگ معین

  • (ضَ) [ع.] (ص نسب.) منسوب به ضرورت، بایسته، لازم.
لغت نامه دهخدا

ضروری در لغت نامه دهخدا

  • ضروری. [ض َ ری ی / ری] (از ع، ص نسبی) منسوب به ضرور. لابد. لابُدّمنه. ناچار. ناگزیر. لاعلاج. بایسته. دربایست. بایا. اندربای:
    چو نتوان به افلاک دست آختن
    ضروری است با گردشش ساختن.
    سعدی.
    خرسندی عاشقان ضروری باشد.
    سعدی.
    و صاحب غیاث اللغات گوید منسوب به ضروره است به حذف تاء. || بدیهی، مقابل نظری. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ضروری، لغه یطلق علی ما اکره علیه. و علی ما تدعو الحاجهالیه دعاءً قویاً. کالاکل ممّا یخمصه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ضروری در فرهنگ عمید

  • واجب، لازم،
    آنچه مورد لزوم و احتیاج باشد،
    کاری که انسان ناگزیر از انجام دادن آن باشد،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ضروری در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

ضروری در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

ضروری در فارسی به انگلیسی

  • All-Important, Bare-Bones, Essential, Imperative, Imperious, Indispensable, Necessary, Needful, Prerequisite, Subsistence. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

ضروری در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

ضروری در فارسی به عربی

  • اولویه، ضروری، عاجل، فوری، لا غنی عنه، ملح، ملزم، یجب ان
عربی به فارسی

ضروری در عربی به فارسی

  • ضروری , واجب , بسیارلا زم , اصلی , اساسی ذاتی , جبلی , لا ینفک , واقعی , عمدهبی وارث را) , مصادره کردن , لا زم , بایسته , بایا , نیازمند , ناگزیر , مایحتاج , شرط لا زم , لا زمه , احتیاج , چیز ضروری. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

ضروری در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ناچار، ناگزیر، بایسته
فارسی به ایتالیایی

ضروری در فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

ضروری در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید