معنی صنوبر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(صَ نُ بَ) [معر.] (اِ.) درختی است از تیره مخروطیان که همیشه سبز است و جزو درختان زینتی است. برگ های متناوب و سوزنی دارد و چوب آن در صنعت خاصه منبت کاری به کار می رود.
فرهنگ عمید
(زیستشناسی)
سپیدار
[مجاز] معشوق: ندانستم من ای سیمینصنوبر / که گردد روز چونین زود زایل (منوچهری: ۶۵)،
حل جدول
ناژو
مترادف و متضاد زبان فارسی
کاج، ناژ
فارسی به انگلیسی
Spruce
فارسی به عربی
تنوب، صنوبر
نام های ایرانی
دخترانه، معرب از فارسی، نام درختی همیشه سبز
تعبیر خواب
در مورد صنوبر سکوت کرده اما کلا درختان سرسبز را بد ندانسته است. - علامه مجلسی (ره)
سرو و صنوبر مردم نیکو سرشت و فرزند باشد. - نفایس الفنون
مردی است بد دین که نه دنیا دارد و نه آخرت - محمد بن سیرین
عربی به فارسی
غم و اندوه , از غم و حسرت نحیف شدن , نگرانی , رنج و عذاب دادن , غصه خوردن , کاج , چوب کاج , صنوبر
فرهنگ فارسی هوشیار
درختی است بزرگ و تناور شبیه درخت چنار، برگهایش درشت و سبز تیره، کاج
فرهنگ فارسی آزاد
صَنَوْبَر، درخت کاج- میوه درخت کاج که به شکل دل است،
فارسی به ایتالیایی
abete
فارسی به آلمانی
Fichte (f), Kieferföhre (f), Pinie (f)
واژه پیشنهادی
تنب
معادل ابجد
348