معنی صلات

صلات
معادل ابجد

صلات در معادل ابجد

صلات
  • 521
حل جدول

صلات در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

صلات در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

صلات در فرهنگ معین

  • نماز، دعا، ظهر نماز ظهر. [خوانش: (صَ) [ع. ] (اِ. ) = صلاه. صلوه: ]. توضیح بیشتر ...
  • (ص) [ع.] (اِ.) جِ صل، عطاها، جوایز.
لغت نامه دهخدا

صلات در لغت نامه دهخدا

  • صلات. [ص ِ] (ع اِ) ج ِ صِلَه. عطایا. جوایز: صلات ومواهب پادشاهان بر من متواتر شد. (کلیله و دمنه).
    گر بسته بود بر تو در خانه ٔ تو بود
    بر هر کسی گشاده طریق صلات تو.
    مسعودسعد.
    مات کن او را و ایمن شو ز مات
    رحم کن چون نیست او ز اهل صلات.
    مولوی. توضیح بیشتر ...
  • صلات. [ص َ] (ع اِ) رجوع به صلاه و صلوه شود.

  • صلات. [ص َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان درکاسیده بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری. در 24هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). توضیح بیشتر ...
  • صلات. [ص َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان وردیمه سورتیچی بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری. در 45 هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

صلات در فرهنگ عمید

  • نماز،
    * صلات کشیدن: (مصدر لازم) [قدیمی] به آواز بلند «الصلاه» گفتن برای دعوت مردم به نماز،. توضیح بیشتر ...
  • صله
نام های ایرانی

صلات در نام های ایرانی

  • پسرانه، دعای بنده به سوی خداوند، نماز
فرهنگ فارسی هوشیار

صلات در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (تک: صله) نودارانی ها پا رنج ها (اسم) نماز. توضیح یکی از فروع دین اسلام که اعظم عبادات محسوب می شد و آن را عمود دین گفته اند، دعای بنده به سوی خداوند، رحمت و بخشایش حق تعالی جمع: صلوات. (اسم) جمع صله عطاها جوایز. جوایز و عطایا. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید