معنی صدای کوبش
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) عمل کوبیدن کوفتن: چنان کوبش گرز و کوپال بود که دام و دد از بانگ بی هال بود.
لغت نامه دهخدا
کوبش. [ب ِ] (اِمص) عمل کوبیدن. کوفتن. (فرهنگ فارسی معین):
چنان کوبش گرز و کوپال بود
که دام و دد از بانگ بی هال بود.
اسدی (از فرهنگ فارسی معین).
و رجوع به کوبیدن و کوفتن شود.
صدای لرزان
صدای لرزان. [ص َ / ص ِ ی ِ ل َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) صدای مرتعش. آوازی که هنگام خروج از گلو لرزان بیرون می آید، از ترس یا حزن یا موجبات دیگر.
صدای زیر
صدای زیر. [ص َ / ص ِ ی ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به زیر شود.
صدای بم
صدای بم. [ص َ / ص ِ ی ِ ب َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به بم شود.
فرهنگ عمید
کوفتن،
کوبیدگی،
فارسی به عربی
انقر
صدای ترکیبی
ادغام
صدای التو
التو
صدای خنده
ضحکه
صدای گاو
مستوی واطی
صدای اردک
مشعوذ
صدای مزاحم
هریسه
معادل ابجد
433