معنی صحیفه
فرهنگ معین
نامه، کتاب، ورق. [خوانش: (صَ فَ یا فِ) [ع. صحیفه] (اِ.)]
فارسی به انگلیسی
Folder
تعبیر خواب
اگر بیند که بر صحیفه چیزی نوشت، دلیل که میراث یابد اگر چیزی ننوشت، دلیل است میراث طلبد و فائده نرسد.
- محمد بن سیرین
مترادف و متضاد زبان فارسی
دفتر، رساله، کتاب، مصحف، نامه، ورق
فرهنگ عمید
کتاب کوچک،
ورق کتاب،
نامه،
روزنامه،
فرهنگ فارسی هوشیار
نامه، کتاب، دفتر، مصحف
نه صحیفه
نه رویه نه گستره گواژ نه سپهر (اسم نه فلک. یا نه صحیفه گردون. نه فلک.
صحیفه العقاریه
نورده تزده تر زده (قباله)
صحیفه الوجه
رخساره
لغت نامه دهخدا
صحیفه گشای. [ص َ ف َ / ف ِ گ ُ] (نف مرکب) گشاینده ٔ کتاب. بازکننده:
کابدالدهر تا بود بر جای
باشد از نام او صحیفه گشای.
نظامی.
صحیفه ٔ زرد
صحیفه ٔ زرد. [ص َ ف َ / ف ِ ی ِ زَ] (اِخ) گویند کتابی بود علی علیه السلام را و حوادث عالم تا روز قیامت در آن نوشته بود و آن کتاب بمحمدبن حنفیه و از او به ابی هاشم فرزند وی رسید و او چون بحمیمه نزد محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس رسید، آن صحیفه بوی تسلیم کرد و خود همانروز درگذشت و آن را صحیفه ٔ علویه گفتندی. رجوع به همین لغت نامه ذیل کلمه ٔ ابوهاشم عبداﷲبن محمدبن الحنفیه شود.
صحیفه ٔ زر
صحیفه ٔ زر. [ص َ ف َ / ف ِ ی ِ زَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از آفتاب عالم تاب است. || رخ زرد. || برگهای خزان دیده. || رخساره ٔ عاشق. (برهان).
صحیفه ٔ سجادیه
صحیفه ٔ سجادیه. [ص َ ف َ / ف ِ ی ِ س َج ْ جا دی ی َ / ی ِ] (اِخ) نام کتابی است مشتمل بر ادعیه ٔ مأثوره از امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام و بر آن شروحی نوشته اند.
فرهنگ فارسی آزاد
صَحِیْفَه فاطِمیَّه، یا «کلمات مکنونه» یا «صحیفه مکنونه» می باشد. کلمات مکنونه عربی و فارسی اوائل به صحیفه فاطمیّه مشهور بود. اطلاق اسم «کلمات مکنونه» هم از حضرت بهاء الله است. طبق روایات اسلامی در شیعه، جبرئیل امین بعد از رحلت حضرت رسول آیاتی بر حضرت فاطمه القاء فرمود تا قلب پر حرقت ایشان از فرقت پدر عظیم الشأنشان تسلی یابد. آن آیات که حضرت فاطمه به حضرت علی نیز تقریر فرمودند "صحیفه فاطمیه " نام دارد و شیعه اثنی عشریه را انتظار چنان که حضرت موعود صحیفه فاطمیه بیاورد،
معادل ابجد
193