معنی صحه

فرهنگ معین

صحه

(ص حَُ) [ع. صحه] نک. صحت.

فارسی به انگلیسی

حل جدول

صحه

تندرستی

امضا، سالم بودن، تصدیق کردن

درستی

تصدیق کردن

سالم بودن


صحه، دستینه

امضا

فارسی به عربی

صحه

توقیع

فرهنگ فارسی هوشیار

صحه

صحت درفارسی ویچورتی تیداک تندرستی، بهبودی، درستی بی آکی


صحه نهادن

صحه گذاشتن بنگرید به صح ذلک

مترادف و متضاد زبان فارسی

صحه

تصدیق، گواهی، امضا، توشیح، بهداشت، صحت

فارسی به آلمانی

صحه

Signatur (n), Unterschrift (f)

لغت نامه دهخدا

صحه گذاری

صحه گذاری. [ص ِح ْ ح َ / ص َح ْ ح َ گ ُ] (حامص مرکب) صحه گذاشتن. رجوع به صحه گذاشتن و رجوع به صح شود.


صحه کشیدن

صحه کشیدن. [ص َح ْ ح َ / ص ِح ْ ح َ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) علامت «صح » بالای کلمه یا جمله گذاشتن. رجوع به صحه گذاشتن و رجوع به صح شود.


صحه گذاشتن

صحه گذاشتن. [ص ِح ْ ح ِ/ ص َح ْ ح َ گ ُ ت َ] (مص مرکب) علامت «صح » بالای کلمه ای گذاشتن. اصل آن صَح َّ گذاشتن است. رجوع به صح شود.

معادل ابجد

صحه

103

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری