معنی شیپور

شیپور
معادل ابجد

شیپور در معادل ابجد

شیپور
  • 518
حل جدول

شیپور در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

شیپور در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

شیپور در فرهنگ معین

  • (شَ) (اِ.) = شبور: از سازهای بادی، دارای دهانه ای گشاد.
لغت نامه دهخدا

شیپور در لغت نامه دهخدا

  • شیپور. [ش َ / ش ِ] (اِ) نفیر را گویند که برادر کوچک کرناست، و آنرا نای رومی نیز خوانند. (برهان). معرب آن شبور. نای رومی که در رزم نوازند. (از رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). نفیر و نای رومی. نفیر برنجین که دهان گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). نای رویین. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی). نای رویین که در حربها زنند. (فرهنگ خطی). بوق. از عبری شبور. (از حاشیه ٔ اسرارالبلاغه چ المنار ص 28). توضیح بیشتر ...
  • شیپور. [] (اِخ) نام پهلوانی ایرانی. (لغات شاهنامه).

فرهنگ عمید

شیپور در فرهنگ عمید

  • از سازهای بادی با دهانۀ گشاد و شبیه سرنا که معمولاً از برنج ساخته می‌شود، نفیر، سرنا،
    * شیپور استاش: (زیست‌شناسی) مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره‌های بینی مربوط می‌سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می‌کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می‌دارد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

شیپور در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

شیپور در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

شیپور در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

شیپور در فرهنگ فارسی هوشیار

  • نفیری برنجین که دهانه گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

شیپور در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

شیپور در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید