معادل ابجد
شیشه در معادل ابجد
شیشه
- 615
حل جدول
شیشه در حل جدول
- آبگینه، زجاج، قرابه، تنگ
- مینا
- قرابه، آبگینه، جام، زجاج، کپ
- زجاج
- آبگینه، زجاج
- آبگینه
مترادف و متضاد زبان فارسی
شیشه در مترادف و متضاد زبان فارسی
- بطری، تنگ، قرابه، آبگینه، جام، زجاج
فرهنگ معین
شیشه در فرهنگ معین
- (ش) (اِ. ) جسمی است شفاف وشکننده و بی شکل که از ذوب کردن سیلیکات به دست می آید. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
شیشه در لغت نامه دهخدا
- شیشه. [شی ش َ / ش ِ] (ص نسبی، اِ) درتداول زارعان خراسان این است که گویند روز ششم فروردین و شانزدهم و بیست وششم و سی وششم بهار معمولاً باران می آید و این بارانها برای محصول دیم نافع است. سالی که مرتباً در روزهای شیشه باران ببارد سال خوبی است و اگر نبارد خشکسالی خواهد شد. ممکن است این بارانها یکی قبل یا بعد از روز شیشه ببارد و باز هم مفید است، و معمولاً وقتی باران می بارد می گویند شیشه زده است یا برعکس شیشه نزده است. توضیح بیشتر ...
- شیشه. [شی ش َ / ش ِ] (اِ) زجاج. آبگینه. زجاجه. (یادداشت مؤلف). جسمی صلب و غیرحاجب (حاکی) ماوراء و بیرنگ که آنرا از ذوب شن مخلوط با پتاس و سود حاصل می کنند و از آن ظروف و اوانی و عینک و جز آن می سازند و یکی از مواد گرانبهایی است که در تملک انسان می باشد و بدون آن علم کیمیا و علم فیزیک ناقص خواهند بود. از شیشه است که ذره بین و دوربین و جز آن ساخته می شود و اگرچه قدما معرفت به حال وی داشته اند ولی امروزه از آن بلور و ظروف بلوری بسیار بزرگ ترتیب می دهند و صلابت آن به درجه ای است که آهن و فولاد بر آن خط نمی اندازند و بیشتر آنرا با الماس می بُرند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
شیشه در فرهنگ عمید
-
مادهای سخت، شفاف، و شکننده که در ساختن پنجره و بعضی ظروف به کار میرود،
* شیشهٴ نشکن: نوعی شیشه با مقاومت زیاد که هنگام شکستن ریز ریز میشود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
شیشه در فارسی به انگلیسی
- Bottle, Glass
فارسی به ترکی
شیشه در فارسی به ترکی
فارسی به عربی
شیشه در فارسی به عربی
- زجاج، قنینه
تعبیر خواب
شیشه در تعبیر خواب
- دیدن شیشه به خواب، دلیل زن باشد و گویند، دلیل بر خدمتکار خانه است، لکن ثباتش نباشد. اگر دید که شیشه به وی دادند، دلیل که زنی درویش بخواهد. اگر بیند که در شیشه روغن گل یا روغن بنفشه بود، دلیل که زنی توانگر بخواهد و دیندار اگر بیند که از آن شیشه شراب انار یا شراب به خورد، دلیل است مال زنی بخورد. اگر دید شیشه بشکست، دلیل که زن بمیرد. - محمد بن سیرین. توضیح بیشتر ...
- اگر بیند که شیشه چیزی خوشبو است، دلیل است بیمار گردد. - جابر مغربی. توضیح بیشتر ...
ترکی به فارسی
شیشه در ترکی به فارسی
گویش مازندرانی
شیشه در گویش مازندرانی
- اولین شیری که پس از زاییدن گاو دوشیده شود
فرهنگ فارسی هوشیار
شیشه در فرهنگ فارسی هوشیار
- جسمی است شفاف که از ذوب کردن شن سفید و سولفات دو سودیم و آهک و بعضی اجسام دیگر در کوره های مخصوص بشکل های مختلف می سازند. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
شیشه در فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
شیشه در فارسی به آلمانی
- Flasche (f), Glas (n), Gläsern, Verglasen
واژه پیشنهادی
شیشه در واژه پیشنهادی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید