معنی شیرازه

شیرازه
معادل ابجد

شیرازه در معادل ابجد

شیرازه
  • 523
حل جدول

شیرازه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

شیرازه در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

شیرازه در فرهنگ معین

  • (زَ) (اِ.) ته بندی کتاب، عطف.
لغت نامه دهخدا

شیرازه در لغت نامه دهخدا

  • شیرازه. [زَ / زِ] (اِ مرکب) آنچه در جزوبندی کتاب و درکنار چیزها دوزند. (ناظم الاطباء). آنچه مجلدان بعد از جزوبندی کتاب در اطراف اجزا با ابریشم رنگین دهند و بر کنار چیزها دوزند، و با لفظ زدن و کردن و ساختن و بستن و ریختن و فروریختن و از هم کنده گشتن و از هم گسستن مستعمل. (آنندراج). ترسیس. مرسس، به شیرازه کرده. نوعی دوختن و بهم پیوستن اوراق کتاب یا دفتر یا رساله با ابریشم و جز آن از دو سوی. (یادداشت مؤلف):
    جز مقوا و جلد شیرازه
    هرچه سازم بدست خود سازم. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

شیرازه در فرهنگ عمید

  • ته‌بندی کتاب و دفتر، حاشیۀ باریکی که صحّاف با ابریشم رنگین پس از ته‌دوزی کتاب در بالا و پایین آن می‌دوزد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

شیرازه در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

شیرازه در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

شیرازه در فارسی به آلمانی

  • Chef (m), Haupt (m), Kopf (m), Leiter (m)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید