معنی شیار 143

حل جدول

شیار 143

برنده سیمرغ مردمی جشنواره فیلم فجر در سال 92

فیلمی از نرگس آبیار


کارگردان فیلم شیار 143

نرگس آبیار


بازیگر فیلم شیار 143

مریلا زارعی، مهران احمدی، گلاره عباسی، جواد عزتی


از بازیگران فیلم شیار 143

جواد عزتی

مهران احمدی

گلاره عباسی

مریلا زارعی

جواد عزتی، گلاره عباسی، مریلا زارعی، مهران احمدی


بازیگر زن فیلم شیار 143

مریلا زارعی

لغت نامه دهخدا

شیار

شیار. (ع اِ) نیکویی. (منتهی الارب). حسن و جمال. (اقرب الموارد). || لباس. || هیئت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || نازکی. (منتهی الارب). || فربهی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شتران فربه تازه بدن. ج، شیَّر. (منتهی الارب).
- خیل شیار؛ اسبان فربه و زیبا. (از اقرب الموارد).
|| نام روز شنبه. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). عرب شنبه را شیار و گاهی الشیار میخواندند. ج، اَشْیُر، شُیُر، شیر. (از اقرب الموارد).

شیار. (اِ) شدیار = شدکار. (حاشیه ٔ برهان چ معین). زمینی را گویند که بجهت زراعت با گاوآهن شکافته باشند. (برهان). زمین گاوآهن زده. (فرهنگ اسدی). شکاف که با گاوآهن در زمین کرده باشند. (ناظم الاطباء). اثری که بر زمین ماند از راندن گاوآهن. (یادداشت مؤلف). زمین شکافی برای تخم ریزی. (رشیدی). گویا شیار و شدیار و شدکار، دریدن زمین است با نوک گاوآهن و مثل آن بدرازا، و شخم اعم است چه با بیل نیز (گویا) چون زمین را زیرورو کنند باز آن زمین را شخم کرده توان گفت. عمل شیاردن. (یادداشت مؤلف):
جیحون برِ یک دست تو انباشته چاهیست
سیحون برِ دست دگرت خشک شیاریست.
فرخی.
حق همی گوید بده تا ده مکافاتت دهم
آن بحق نَدْهی و بس آسان بپاشی در شیار.
سنایی.
|| زراعت. (برهان) (ناظم الاطباء). شیاریدن مصدر آن است. (جهانگیری). || کیل. (یادداشت مؤلف). || خراش و شکاف باریک که در روی چیزی ایجاد شود. (فرهنگ فارسی معین).

شیار. (ع مص) انگبین چیدن از خانه ٔ زنبور عسل. (منتهی الارب). شَور. شیاره. مَشار. مَشاره. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به مصادر مذکور شود. || ریاضت دادن اسبان را یا سوار شدن بر آن در وقت عرض بیع یا آزمودن تا بنگرد نجابت و تک آنرایا برگردانیدن وی را، و کذلک الامه. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

شیار

خراش و شکاف باریک در روی چیزی،
خراش یا شکافی که به‌وسیلۀ گاوآهن بر روی زمین ایجاد می‌کنند،
* شیار کردن: (مصدر متعدی) (کشاورزی) شخم زدن زمین برای زراعت، شیاریدن،

فارسی به عربی

شیار

اخدود، خلیع، شق، قائمه، نای، وادی

معادل ابجد

شیار 143

511

قافیه

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری