معنی شکم پرست

لغت نامه دهخدا

شکم پرست

شکم پرست. [ش ِ ک َ پ َ رَ] (نف مرکب) ابن البطن.شکم باره. (یادداشت مؤلف). پرخور و عبدالبطن. (ناظم الاطباء). شکم بنده. شکم پرور. (آنندراج):
در آن سماط که منظور میزبان باشد
شکم پرست کند التفات بر مأکول.
سعدی.
شکم پرست ز معنی است دور کاسبان را
به است توبره ٔ جو ز گوهرینه ستام.
میرخسرو (از آنندراج).
- امثال:
شکم پرست خداپرست نبود. (امثال و حکم دهخدا). رجوع به شکم باره و مترادفات دیگر شود.
|| عیاش. (ناظم الاطباء).


پرست

پرست. [پ َ رَ] (نف) پرستنده و پرستار باشد و شخصی را نیز گویند که در وهم و پندار خود یعنی در فکر وخیال خود مانده باشد. (برهان). برای کلمات مرکبه ٔ باپرست ذیل رجوع به ردیف و رده ٔ همین کلمات شود: بت پرست. آتش پرست. می پرست. خداپرست. پول پرست. دینارپرست. کعبه پرست. عیال پرست. آفتاب پرست. عناصرپرست. ستاره پرست. باده پرست. زن پرست. شکم پرست. دین پرست. (فردوسی). صنم پرست. زنارپرست. حق پرست. روزی پرست. (فردوسی). خاقان پرست. (فردوسی). دَرپرست. (فردوسی). خسروپرست. (فردوسی). جادوپرست. (فردوسی). چلیپاپرست. (فردوسی). بوی پرست. آذرپرست. مارپرست. ایزدپرست. (فردوسی). صورت پرست. (فردوسی). سپهبدپرست. (فردوسی). سرپرست. (فردوسی). قیصرپرست. (فردوسی). یزدان پرست. (فردوسی). شاه پرست. خودپرست. وطن پرست. خیال پرست. نوع پرست. تن پرست. رَحِم پرست. جمال پرست. اجنبی پرست. بیگانه پرست. شهرت پرست. شهوت پرست. ظاهرپرست. (حافظ). گل پرست. گاوپرست. گوساله پرست. خورشیدپرست. وهم پرست. اوهام پرست. کهنه پرست. مرده پرست. سایه پرست. معشوقه پرست. یگانه پرست. حسن پرست. خاج پرست. صلیب پرست. آلمان پرست. انگلیس پرست. ایران پرست. بادپرست. ترک پرست. روس پرست. شوی پرست. عنصرپرست. فرانسه پرست. گنگ پرست (رود...). گورپرست. منفعت پرست. نفعپرست. نیل پرست. شاهدپرست. ساده پرست. (غلامباره). گزپرست. (فردوسی). زرپرست. مهترپرست. (فردوسی). کهترپرست. مهمان پرست. (فردوسی). شَه پرست. مسیح پرست. مقام پرست. ناموس پرست. دون پرست. مردم پرست. (ابوسلیک).

فارسی به انگلیسی

شکم‌ پرست‌

Glutton, Gluttonous, Gourmand, Greedy

فرهنگ فارسی هوشیار

شکم پرست

(صفت) آن که شکم خود را دوست دارد و همواره غذای لذیذ خواهد شکم بنده.


بطن پرست

شکم پرست شکم بنده (اسم) شکم پرست شکم بنده.


پرست

(اسم) در ترکیب بجای (پرستنده) آید: بت پرست خود پرست شهوت پرست.


شکم باره

شکم پرست، شکم خواره، پرخور

حل جدول

شکم پرست

دله

لت انبان

واژه پیشنهادی

شکم پرست

رس

معده پرور

پرخور

لت انبار

فرهنگ عمید

شکم پرست

ویژگی کسی که به خوردن غذاهای خوب علاقه دارد، شکم‌بنده،

فارسی به عربی

گویش مازندرانی

شکم پرس

شکم پرست

معادل ابجد

شکم پرست

1022

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری