معنی شواهد

شواهد
معادل ابجد

شواهد در معادل ابجد

شواهد
  • 316
حل جدول

شواهد در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

شواهد در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

شواهد در فرهنگ معین

  • (شَ هِ) [ع.] (ص. اِ.) جِ شاهد؛ گواه ها.
لغت نامه دهخدا

شواهد در لغت نامه دهخدا

  • شواهد. [ش َ هَِ] (ع ص، اِ) ج ِ شاهد. (اقرب الموارد). گواهان. (کشاف اصطلاحات الفنون). || ج ِ شاهده. (اقرب الموارد) (المنجد). و رجوع به شاهد و شاهده شود. || (اصطلاح صوفیه) در اصطلاح صوفیه، هرچه دل حاضر آن است شاهد آن است و آن حاضر مشهود اوست و شواهد به صیغه ٔجمع بر مخلوق اطلاق شود و شاهد به صیغه ٔ مفرد بر حق تعالی. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به شاهد شود.
    - شواهد اشیاء، عبارت است از اختلاف اکوان بوسیله ٔ احوال و اوصاف و افعال، مانند: مرزوق که گواهی دهد بر روزی رساننده و حی ّ که گواهی دهد بر میراننده و امثال آن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

شواهد در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

شواهد در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه