معنی شهر اورد

حل جدول

لغت نامه دهخدا

اورد

اورد. [اَ رَ] (ع اِ) از رنگهای اسب است. هرگاه اسب تمامی سرخ و یال و دم آن سیاه باشد اورد نامیده میشود و جمع آن وِراد است. (صبح الاعشی ج 2 ص 18).

اورد. [اَ وَ] (اِ) حمله، کارزار و جنگ و مبارزه و کوشش. (هفت قلزم). آورد. رجوع به آورد شود.

گویش مازندرانی

اورد

بد زشت و نازیبا، واژه ای که در مقام ناخوشایند استعمال شود...

فارسی به عربی

ره اورد

حاجه تذکاریه، هدیه


اندوه اورد

شدید


اب اورد

بقایا طافیه


هم اورد

خصم، ملحق، منافس


پس اورد

ملحق


دست اورد

نتیجه


بر اورد کردن

حجم

فارسی به آلمانی

ره اورد

Gabe (f), Geschenk (n), Andenken (n), Reiseandenken (n)

فرهنگ عمید

شهر

مکان مسکونی بزرگ شامل خیابان‌ها، بازارها، تاسیسات اداری، و امثال آن،
[مجاز] مردم شهر، اهلی شهر،

معادل ابجد

شهر اورد

716

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری