معنی شهر آذری
حل جدول
آچاچی
اهر، تکاب
تکاب
بناب، مرند
دریان، ملکان
مهاباد
خوی
اسکو
اهر
شهر مرزی آذری
ماکو
شهر فرهنگپرور آذری
مرند
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
آذری. [ذَ] (اِخ) تخلص شاعری ایرانی بقرن نهم هجری مادح سلاطین عادلشاهی دکن.
آذری. [ذَ] (ص نسبی، اِ) منسوب به آذر:
ز خونی که بد بهره ٔ مادری
بجوشید و شدچهره اش آذری.
فردوسی.
|| منسوب به آذربایجان. (درهالغواص حریری). || نام جامه ای که در آذربایجان بافتندی. (محمودبن عمر ربنجنی). || زبان آذری، لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون نیز در بعض نواحی قفقاز بدان تکلم کنند. || مشک تیزبو. (محمودبن عمر ربنجنی).
معادل ابجد
1416