معنی شنیع

شنیع
معادل ابجد

شنیع در معادل ابجد

شنیع
  • 430
حل جدول

شنیع در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

شنیع در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • زشت، قبیح، ناپسند، ناسزا، ناهنجار،

    (متضاد) مستحسن
فرهنگ معین

شنیع در فرهنگ معین

  • زشت، هولناک. [خوانش: (شَ) [ع.] (ص.)]
لغت نامه دهخدا

شنیع در لغت نامه دهخدا

  • شنیع. [ش َ] (ع ص) زشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (دهار). بد و زشت. (غیاث اللغات). قبیح. فظیع:
    چه بود زین شنیعتر بیداد
    لحن داود و کر مادرزاد.
    سنائی.
    در این حال در جرجان وبائی شنیع ظاهر شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). لوثی شنیع بدین سبب بر دیباچه ٔ شرف نسب و جمال حال او نشست. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 230). در ملک خللی فاحش و شکلی شنیع ظاهر گشت. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 358). به گناهی شنیع ملوث نگردانی. (گلستان).
    - أمر شنیع، کار زشت. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

شنیع در فرهنگ عمید

فارسی به انگلیسی

شنیع در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

شنیع در فارسی به عربی

  • خطا، شنیع، فاجر، قبیح، ماقت
عربی به فارسی

شنیع در عربی به فارسی

  • مخوف , مهیب , وحشت اور , نفرت انگیز
  • با شرارت بی پایان , بیرحم , ستمگر , سبع , زشت , شنیع , شریر , ظالم , فجیح , تاثر اور , نابکار , بدکار , ناهنجار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

شنیع در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

شنیع در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید