معنی شناور
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
چیزی که روی آب حرکت کند، چالاک، بی باک. [خوانش: (ش وَ) (ص مر.)]
فرهنگ عمید
ویژگی آنکه روی آب شنا میکند،
ویژگی چیزی که روی آب حرکت میکند،
حل جدول
غوطه ور
مترادف و متضاد زبان فارسی
آبباز، سباح
فارسی به انگلیسی
Afloat, Ball Cock, Buoyant, Floating
فارسی به عربی
عائم، عائما، مبتهج
فرهنگ فارسی هوشیار
چیزی که روی آب حرکت می کند
فارسی به آلمانی
Auf dem meere, Schwimmend
واژه پیشنهادی
غرقه
معادل ابجد
557