معنی شمد

شمد
معادل ابجد

شمد در معادل ابجد

شمد
  • 344
حل جدول

شمد در حل جدول

  • روانداز تابستانی
  • رو انداز تابستانی
مترادف و متضاد زبان فارسی

شمد در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • چادر، سرانداز، ملافه، ملحفه
فرهنگ معین

شمد در فرهنگ معین

  • (شَ مَ) (اِ. ) پارچه نازک سفید که هنگام استراحت روی خود اندازند. توضیح بیشتر ...
  • (~.) (اِ.) = شمذ: نان سفید نیکو.
لغت نامه دهخدا

شمد در لغت نامه دهخدا

  • شمد. [ش َ م َ] (اِ) شمذ. جنسی از نان نیکو و فراخ و سپید بود. (لغت فرس اسدی) (از فرهنگ اوبهی). در عربی سمید و سمیذ آمده بمعنی درمک و عثمانیان سِمِت گویند و گمان میکنم شمذ اصل این دو کلمه ٔ فارسی و ترکی باشد. مصحف سمد است. اسدی شعر رودکی را یک جا برای کشکین مثال آورده و در آنجا سمد را سمین نقل کرده و نیز یک جا برای شمد مثال آورده است. پس همان سمد درست است و شمد و سمین هر دو غلط است. (یادداشت مؤلف):
    نانک کشکینت روا نیست نیز
    نان شمد خواهی گرده کلان. توضیح بیشتر ...
  • شمد. [ش َ م َ] (اِ) قطیفه و پارچه ٔ نازکی از کتان که در وقت خوابیدن بر روی کشند. (ناظم الاطباء). گاز. پارچه ٔ نازک که در اعتدال هوا به جای لحاف به روی کشند. پارچه ٔ تنک پنبه ای که از آن پشه بند و روپوش تابستانی کنند و نیز خسته بندند. (یادداشت مؤلف). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

شمد در فرهنگ عمید

  • پارچۀ نازک سفیدی که هنگام خواب روی خود می‌اندازند،
فارسی به انگلیسی

شمد در فارسی به انگلیسی

  • Bedcover, Counterpane, Covering
فرهنگ فارسی هوشیار

شمد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • پارچه نازکی از کتان که در وقت خوابیدن بر روی کشند
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید