معنی شما

شما
معادل ابجد

شما در معادل ابجد

شما
  • 341
حل جدول

شما در حل جدول

  • ضمیر مودبانه
فرهنگ معین

شما در فرهنگ معین

  • (ش) [فر.] (اِ.) تصویری کلی از چیزی بدون جزییات آن.
لغت نامه دهخدا

شما در لغت نامه دهخدا

  • شما. [ش ُ] (ضمیر) ضمیر جمع مخاطب. ضمیر شخصی منفصل دوم شخص جمع. انتم. کم. انتن. (یادداشت مؤلف):
    کدام است مرد از شما نام خواه
    که آید پدید از میان سپاه.
    فردوسی.
    دل خرابی می کند دلدار را آگه کنید
    زینهار ای دوستان جان من و جان شما.
    حافظ.
    ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو
    کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما.
    حافظ.
    گر شد از جور شما خانه ٔ موری ویران
    خانه ٔ خویش محال است که آباد کنید.
    ملک الشعراء بهار.
    - شما را، به شما. توضیح بیشتر ...
  • شما. [ش َ] (ص) برهنه. عریان. || (اِ) قرصی از داروهای خوشبو که جهت خوشبو کردن منزل در روی آتش انداخته بخور دهند. شمامه. (ناظم الاطباء). رجوع به شمامه شود. توضیح بیشتر ...
  • شما. [ش َ] (ع اِ) شمع. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || موم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

شما در فرهنگ عمید

  • ضمیر ‌دوم‌شخص جمع، ضمیر جمع مخاطب. δ از باب احترام به‌جای ضمیر دوم‌شخص مفرد نیز به کار می‌رود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

شما در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

شما در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

شما در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

شما در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

شما در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ضمیر جمع مخاطب، ضمیر شخصی منفصل دوم شخص جمع
فارسی به ایتالیایی

شما در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

شما در فارسی به آلمانی

  • Dich [pronoun], Du, Euch [pronoun], Ihr, Man, Sie
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه