معنی شرور

شرور
معادل ابجد

شرور در معادل ابجد

شرور
  • 706
حل جدول

شرور در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

شرور در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بدجنس، بدکار، بدکردار، خبیث، سنگدل، شریر، شیطان، ناتو،
    (متضاد) سلیم. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

شرور در فرهنگ معین

  • (شَ) [ع.] (ص.) بدکار.
  • (شُ) [ع.] (مص ل.) رمیدن.
لغت نامه دهخدا

شرور در لغت نامه دهخدا

  • شرور. [ش َ] (از ع، ص) بدکار. شریر. در تداول عامه ٔ فارسی زبانان هست ولی در لغت نیامده، و بجای آن شِرّیر استعمال شده است. (از یادداشت مؤلف و نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره 6-7). اهل شرارت و شر و شور: این بچه شرور است، یعنی زیاد شیطانی و مردم آزاری می کند. هرگاه این صفت در مورد آدمهای بزرگسال استعمال شود به معنی چاقوکش و دعواکن و اهل نزاع است. عمل این گونه اشخاص را نیز در عرف عام «شرارت » می گویند. توضیح بیشتر ...
  • شرور. [ش ُ] (ع اِ) ج ِ شَرّ. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ِ شر به معنی بدیها و شرارتها. (آنندراج) (غیاث اللغات):
    مر ترا خانه ای دریغ آید
    زین فرومایگان و اهل شرور.
    ناصرخسرو.
    رجوع به شر شود. توضیح بیشتر ...
  • شرور. [ش ُ] (ع مص) بد شدن. (دهار). در مآخذ دیگر دیده نشد.

فرهنگ عمید

شرور در فرهنگ عمید

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

شرور در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

شرور در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

شرور در فرهنگ فارسی هوشیار

  • بدکار، شریر، زیاد شیطانی و مردم آزاری
فرهنگ فارسی آزاد

شرور در فرهنگ فارسی آزاد

  • شُروُر، بدیها- فسادها- شرها (مفرد: شَرّ)
فارسی به ایتالیایی

شرور در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید