معنی شرمساری

شرمساری
معادل ابجد

شرمساری در معادل ابجد

شرمساری
  • 811
حل جدول

شرمساری در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

شرمساری در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • انفعال، خجالت، خفت، سرشکستگی، شرمزدگی، شرمندگی،
    (متضاد) سربلندی. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

شرمساری در لغت نامه دهخدا

  • شرمساری. [ش َ] (حامص مرکب) حالت و کیفیت شرمسار. خجلت. شرمندگی. (فرهنگ فارسی معین). خجالت و شرمندگی. (ناظم الاطباء). خجل. خجلت. سرافکندگی. انفعال. (یادداشت مؤلف):
    و آنجا که من نباشم گویی مثال من
    نیک است کت نیاید زین کار شرمساری.
    منوچهری.
    خواهم که در این گناهکاری
    سیماب شوم ز شرمساری.
    نظامی.
    زنده بر دار کرد و باک نبرد
    تا چو دزدان به شرمساری مرد.
    نظامی.
    ز شغلی کزو شرمساری رسد
    به صاحب عمل رنج و خواری رسد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

شرمساری در فرهنگ عمید

فارسی به انگلیسی

شرمساری در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

شرمساری در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

شرمساری در فرهنگ فارسی هوشیار

  • حالت و کیفیت شرمسار خجلت شرمندگی.
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید