معنی شبکه ای
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Reticulated
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
شبکه. [ش َ ب َ ک َ / ک ِ] (ع اِ) شبکه. این اصطلاح برای خطوط متعدد و کثیر و متقاطع تلفن و راه آهن و تلگراف و لوله های آب که در ناحیتی محدود یا وسیع نصب شده باشد (برحسب مورد) به کار رود.
فارسی به آلمانی
Grill (m), Grillen
فرهنگ معین
هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهی گیری، در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند، بانکی مجموعه سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی، کامپیوتری تعدادی کامپ [خوانش: (شَ بَ کَ یا کِ) [ع. شبکه] (اِ.)]
فرهنگ واژههای فارسی سره
تار
مترادف و متضاد زبان فارسی
کانال، تور، گروه، پنجرهمشبک
فرهنگ فارسی هوشیار
هر چیز سوراخ سوراخ را گویند
فارسی به ایتالیایی
rete
فرهنگ عمید
[جمع: شِباک و شَبَکات] هر چیز سوراخسوراخ،
[قدیمی] تور ماهیگیری، دام صیاد،
چند مؤسسه یا دستگاه وابستهبههم که در یک رشته کار میکنند،
معادل ابجد
338