معنی شاه کمیاب
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Ausgefallen, Blutig, Knapp, Selten, Neugierde [noun]
فرهنگ معین
(کَ) (ص مر.) نادر، ناپیدا.
فرهنگ عمید
ویژگی هرچیزی که بهآسانی به دست نیاید،
مترادف و متضاد زبان فارسی
شاذ، طرفه، کمبود، نادره، نادر، نایاب،
(متضاد) وافر
فارسی به عربی
فضول، نادر
فرهنگ فارسی هوشیار
هر چیزی که کم پیدا شود
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
379