معنی سیروس

لغت نامه دهخدا

سیروس

سیروس. (اِخ) رجوع به کورش شود.

حل جدول

سیروس

نام مردانه ایرانی


سیروس مقدم

کارگردان سریال زیرهشت

کارگردان سریال پلیس جوان

کارگردان سریال رستگاران

کارگردان سریال روز حسرت

کارگردان سریال زیر هشت


سیروس الوند

سیمرغ بلورین بهترین کارگردان جشنواره فجر در سال 1371

کارگردان سریال خسته دلان

فرهنگ فارسی هوشیار

سیروس

لاتینی تازی گشته کیمار شاخکی (کیمار) از گیاهان

فرهنگ معین

سیروس

ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم، این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا. (فره)، در فارسی نامی از نام های مردان. [خوانش: [فر.] (اِ.)]

نام های ایرانی

سیروس

پسرانه، شکل فرانسوی کوروش، کوروش

گویش مازندرانی

سیروس

بنا به گفته ی کتزیاس مورخ عهد باستانی یونان، پسر چوپانی ازمردها...

سخن بزرگان

پوبلیلیوس سیروس

کسی که دریافته است خردمند نیست، گام در راه خردمندی نهاده است.


پابلیوس سیروس

دشمنت را ببخش تا دارنده ی یک دوست شوی.

معادل ابجد

سیروس

336

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری