معنی سیاهه

سیاهه
معادل ابجد

سیاهه در معادل ابجد

سیاهه
  • 81
حل جدول

سیاهه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سیاهه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • سواد، صورتحساب، صورت، فهرست، لیست، بدکاره، روسپی، فاحشه
فرهنگ معین

سیاهه در فرهنگ معین

  • صورتحساب، نوشته ای که در آن موارد دخل و خرج را بنویسند، زن بدکاره. [خوانش: (هِ یا هَ) (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

سیاهه در لغت نامه دهخدا

  • سیاهه. [هََ / هَِ] (اِ) تفصیل رخوت و اسباب و اسامی مردم و کتاب و امثال آن. (برهان). نوعی از دفتر و حساب و آنرا روزنامه نیز گویند و در آن تفصیل اسباب خانه و رخوت و لباس باشد نویسند. به اصطلاح متصدیان دفتر مسوده روزنامچه که آمدنی نقود یا اجناس هر روزه بطریق اجمال بلاتفریق و تفصیل یکجا می نگارند. (غیاث اللغات). صورت ریز جنسهای خریده شده یا پولهای پرداختی یا دریافتی که از طرف خریدار یا فروشنده تهیه میشود. صورت حساب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سیاهه در فرهنگ عمید

  • سیاه، سیاهی،
    نوشته،
    تکۀ کاغذ که فروشنده ریز کالاهای فروخته‌شده را در آن می‌نویسد و به خریدار می‌دهد، صورت‌حساب،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

سیاهه در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

سیاهه در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سیاهه در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

سیاهه در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید