معنی سیاف

سیاف
معادل ابجد

سیاف در معادل ابجد

سیاف
  • 151
حل جدول

سیاف در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سیاف در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • جلاد، دژخیم، شمشیرزن، شمشیرگر
فرهنگ معین

سیاف در فرهنگ معین

  • (سَ یّ) [ع.] (ص.) شمشیرزن.
لغت نامه دهخدا

سیاف در لغت نامه دهخدا

  • سیاف. [س َی ْ یا] (ع ص) شمشیرگر. شمشیرزن. (ناظم الاطباء). شمشیرزن. (غیاث اللغات). شمشیردار. (دهار) (مهذب الاسماء). شمشیرگر. صاحب تیغ. (منتهی الارب). || شمشیرفروش. (مهذب الاسماء). || قاتل. جلاد. خونریز. (غیاث) (آنندراج). دژخیم. میرغضب: و بودلف با شلواری و چشم بسته آنجا بنشانده و سیاف شمشیر برهنه بدست ایستاده و افشین با بودلف در مناظره و سیاف منتظر که بگوید ده تا سرش بیندازد. چون چشم افشین بر من افتاد سخت از جای بشد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سیاف در فرهنگ عمید

  • شمشیرگر، مرد شمشیرزن، کسی که با شمشیر جنگ کند،

    میرغضب،
فرهنگ فارسی هوشیار

سیاف در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

سیاف در فرهنگ فارسی آزاد

  • سَیّاف، شمشیردار- شمشیر زن- جلّاد و میرغضب (جمع: سَیّافَه)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید