معنی سگ به عربی

حل جدول

فارسی به عربی

عربی

عربی

عربی به فارسی

عربی

تازی , عربی , زبان تازی , زبان عربی , فرهنگ عربی (عرب آراب)

عربی , عرب

لغت نامه دهخدا

عربی

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) حسین بن عربی بصری راوی است. (از لباب الانساب).

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) محمد الفاسی. رجوع به عربی ابوحامدبن یوسف... و معجم المطبوعات شود.

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) عبداﷲبن محمدبن سعیدبن عربی الطائفی، راوی است.

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) ابراهیم بن عربی کوفی. راوی است واعمش از وی روایت کند. (اللباب فی تهذیب الانساب).

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) ابوسلمه الزبیربن عربی البصری. وی از ابن عمر روایت دارد و حمادبن زید و معمر ازو روایت کنند. (اللباب فی تهذیب الانساب).

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) ابوحامد عربی بن یوسف بن محمد احمدی. فاضل و از مردم فاس مراکش بود. او راست: عقدالدرر، شرح نخبهالفکر، الطرفه. (از الاعلام زرکلی).

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) محمدبن عبداﷲ حاتمی طائی است. (منتهی الارب).

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) نبی عربی. محمد رسول اﷲ (ص) و فی الحدیث «لاتنقشوا فی خواتیمکم عربیا» یعنی در نگین خود نقش لفظ محمد رسول اﷲ کنده نکنید... (منتهی الارب).

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) یحیی بن حبیب بن عربی بصری از محدثان بود. از معتمر روایت دارد. عبدالرحمان بن مهدی و جز او از وی روایت کرده اند. (از اللباب).

عربی. [ع َ رَ] (اِخ) قاضی ابوبکر مالکی است. (منتهی الارب) (لباب الانساب).

عربی. [ع َ رَ بی ی] (ص نسبی) منسوب به عرب. از عرب. عرب عربی، ای بین العروبه و العروبیه. (منتهی الارب). کسی که نسبت صحیح دارد درعرب هرچند که به شهر آرام گیرد. رجوع به عرب شود.
- یاء عربی، یاء معروف، مقابل یاء فارسی، یاء مجهول. (یادداشت مؤلف).
|| زبان عرب. (یادداشت مؤلف). یکی از السنه ٔ سامی. (ایران باستان ص 12). || جوسپید. || خوشه ٔ جو سپید. (از منتهی الارب). || واحد عِراب. (اقرب الموارد). رجوع به عراب شود. || (اِ) در تداول عامه بگفته ٔ صاحب آنندراج نوعی از پاافزار که تمام پا را می پوشاند و آنرا اجلاف ولایت میپوشند و گوید از اهل زبان بتحقیق پیوسته است. (آنندراج):
عجم است آن عربی دوز و منش هندویم
چون کنم یاد از آن مه، عربی میگویم
گاه همچون عربی سینه ٔ من سازد چاک
سختیان وار گهی تیغ کشد بر رویم
بسکه غلطید براهش در اشکم چون گوی
تکمه ها بر عربی بست قطار از کویم
آبخورد عربی را چو رساند برلب
حسرتی میخورم و دست ز جان میشویم.
سیفی.

معادل ابجد

سگ به عربی

369

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری