معنی سپرده

سپرده
معادل ابجد

سپرده در معادل ابجد

سپرده
  • 271
حل جدول

سپرده در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سپرده در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • امانت، ودیعه، محول، سفارش، سفارش‌شده، درنوردیده، طی‌شده
فرهنگ معین

سپرده در فرهنگ معین

  • طی کرده، پایمال گردیده. [خوانش: (س پَ دَ یادِ) (ص مف.)]
  • (ص مف. ) به امانت گذاشته، سفارش شده. [خوانش: (س پُ دَ یا دِ)]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

سپرده در لغت نامه دهخدا

  • سپرده. [س ِ / س َ پ َ / پ ُ دَ / دِ] (ن مف) طی کرده و راه رفته. (آنندراج) (برهان):
    همه تنگدل گشته و تافته
    سپرده زمین شاه نایافته.
    فردوسی.
    || تاه شده و پیچیده شده. (ناظم الاطباء). رجوع به معانی سپردن شود. توضیح بیشتر ...
  • سپرده. [س ِ پ ُ دَ / دِ] (اِ) امانت. ودیعه. || (ن مف) تسلیم شده. (ناظم الاطباء). || پایمال گردیده و بپای کوفته شده. (برهان) (آنندراج). هر چیز که بپای فروگیرند و پایمال کنند. (اوبهی). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سپرده در فرهنگ عمید

  • چیزی که در جایی یا نزد کسی به رسم امانت گذاشته می‌شود، ودیعه،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

سپرده در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

سپرده در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سپرده در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

سپرده در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید