معنی سول

لغت نامه دهخدا

سول

سول. [س َ وَ] (اِمص) سستی و فروهشتگی زیر ناف. سستی و فروهشتگی. (منتهی الارب) (آنندراج).

سول. [س َ وَ] (اِ) ناخن پای شتر که آنرا به عربی فرسن خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء). || سم میش و بز و گوسفند و جز آن. (ناظم الاطباء). سبل. (فرهنگ رشیدی):
ای آنکه می برد به سفر ناقه ٔ ترا
محکم نهاد گشته سولهاش لعل فام.
ابن یمین (از آنندراج).

سول. (اِ) رنگ خاکستری مایل مر اسب و استر و خرالاغی را که خط سیاهی از کاکل تا دم کشیده شده باشد. (برهان). رنگ خاکستری مایل بسیاهی در اسب و اشتر که نامبارک شمارند. (آنندراج):
آن یکی عیسی آن یکی خرسول
وآن دگر خضر و آن چهارم غول.
سنایی.
|| ناودان. (برهان) (ناظم الاطباء). || بلغت هندی قولنج را گویند. (برهان). قولنج. درد شکم. || شیار. (ناظم الاطباء).


قره سول

قره سول. [ق َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، که در 3 هزارگزی جنوب خاوری چکنه ٔ بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه ٔ آن 117 تن.آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

گویش مازندرانی

سول

سال، نادان، پسوند شباهت مانند وچه سول، به معنی بچه ی کم...


پلنگ سول

حیوانی وحشی با جثه ی سگ از رده ی گربه سانان با پوست خال خالی...


غنج و سول بویین

درمانده شدن – چلاق شدن

فرهنگ معین

سول

(سَ وَ) (اِ.) ناخن پای شتر.

(اِ.) = سور: اسب و استر و خری که خط سیاهی از کاکل تا دمش کشیده باشد.

حل جدول

سول

ناخن پای شتر

واحد پول پرو


واحد پول کشور پرو

سول

فرهنگ عمید

سول

سور۴

فرهنگ فارسی هوشیار

سول

‎ فرو هشتگی، فرو هشتگی زیر ناف (اسم) اسب و استر و خری که خط سیاهی از کاکل تا دمش کشیده باشد. (اسم) ناخن پای شتر.

فرهنگ فارسی آزاد

سول- سؤل

سُوْل- سُؤْل، مورد سُؤال- خواسته- حاجت

معادل ابجد

سول

96

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری