معنی سورن

سورن
معادل ابجد

سورن در معادل ابجد

سورن
  • 316
حل جدول

سورن در حل جدول

  • حمله به دشمن
مترادف و متضاد زبان فارسی

سورن در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آفند، تاخت، تک، حمله، هجوم، یورش، شوق،
    (متضاد) پاتک، پدافند، دفاع. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

سورن در فرهنگ معین

  • (رَ) [تر.] (اِ.) هجوم، حمله.
لغت نامه دهخدا

سورن در لغت نامه دهخدا

  • سورن. [رَ] (ترکی، اِ) اﷲاکبر یا مثل آن گفتن لشکریان به آواز بلند در هنگام تاختن بر خصم. (غیاث اللغات) (آنندراج). و بعضی گویند های و هویی که اتراک وقت محاربه کنند. (آنندراج):
    سپه کار بیکار برخاستند
    گورگه زده سورن انداختند.
    شرف الدین علی یزدی (از آنندراج).
    ز هر دو طرف سورن انداختند
    هزبرانه بر یکدگر تاختند.
    ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج).
    و خروش سورن و نای زرین بنیان حصارسپهر دوار را متزلزل گردانید. (حبیب السیر ج 3 ص 252). توضیح بیشتر ...
  • سورن. [رَ] (اِخ) نام خانواده ای که در دوره ٔاشکانیان دارای قدرت بوده اند. رجوع به تاریخ ایران در زمان ساسانیان ص 3، 9، 63، 65، 81 201، 250 شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سورن در فرهنگ عمید

  • حمله و هجوم، یورش،
    (اسم) غوغا و هیاهوی لشکریان هنگام تاختن بر دشمن،. توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

سورن در نام های ایرانی

  • پسرانه، خانواده‌ای در دوره اشکانیان که قدرتمند بودند، نام یکی از خاندانهای هفتگانه ممتاز در زمان اشکانیان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

سورن در فرهنگ فارسی هوشیار

  • حمله و هجوم، یورش، غوغا
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید