معنی سودان

لغت نامه دهخدا

سودان

سودان. (ع اِ) آدمیان سیاه. (غیاث) (آنندراج).

سودان. (اِخ) منطقه ای در آفریقا که از صحرا تا بحر احمر امتداد دارد. این ناحیه شامل تپه ها وجلگه هایی است که باتلاقهایی در آنها وجود دارد. و باران بیشتر در زمستان می بارد. از شمال بجنوب سودان شامل استپ است و قسمت جنوب بیشتر از جنگلهای انبوه پوشیده شده و رودخانه ها و مجاری آبهای طولانی در آن جریان دارد. و کشوری است در آفریقا که از شمال بمصر و لیبی، از مشرق ببحر احمر و اریتره و حبشه، از جنوب به اوگاندا و کنگو (سابقاً کنگوی بلژیک) و از مغرب به آفریقای استوایی فرانسه محدود است. رود نیل سفید در قسمت مرکزی از شمال بجنوب جریان دارد. و نیل آبی از کوههای حبشه سرچشمه گرفته و در نزدیکی خرطوم بدان میریزد. و سپس بسوی مصر جریان می یابد. وسعت آن 2506000 کیلومتر مربع است. و 17320000 تن جمعیت دارد. این کشور وسیع بیشتر زراعتی است و در بخشی از ناحیه ٔ جنوبی آن تربیت حیوانات بعمل می آید. مخصوصاً در دره ٔ نیل غلات، انواع سبزی و پنبه کاشته میشود. سودان تا سال 1899 م. بنام سودان انگلیس و مصر خوانده میشد. در 1951 فاروق خود را پادشاه مصر و سودان خواند. سودان در سال 1955 م. بصورت جمهوری آزاد و مستقلی درآمد، و آن دارای مجلس نمایندگان مرکب از 173 تن نماینده منتخب و مجلس سنا دارای 30 سناتور انتخابی و 20 سناتور دیگر است که از طرف شورای دولتی مرکب از 5 تن انتخاب میشوند. سودان شامل 9 مدیریه است: سودان شمالی، کسلا، خرطوم، دارفور، کردفان، نیل ازرق، نیل ابیض، اعالی النیل، خطالاستواء. پایتخت آن شهر خرطوم و شهرهای مهمش عبارتند از: ام درمان که مقابل خرطوم قرار دارد، ابیض، وادی مدنی، کسلا، عطبره، ملکال و بندر بورسودان. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 368 شود.


فلفل سودان

فلفل سودان. [ف ِ ف ِ ل ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) دانه ای است شبیه به خلر، و غلاف او مانند غلاف خلر، تند و با اندک تلخی. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن). حب الزلم. (یادداشت مؤلف). دانه ای است مانند جلبان به رنگ سیاه و تند و مانند فلفل، و از بلاد سودان آرند، و درد دندان را سود دارد. (یادداشت مؤلف).


چای سودان

چای سودان. (اِخ) دهی است از دهستان باوی، بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 60هزارگزی جنوب خاوری اهواز و23هزارگزی جنوب راه اهواز به هفتگل نزدیک کوه مشرفه واقع شده. دشت و گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است ساکنین این ده از طایفه ٔ عمود هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 6).

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی آزاد

سودان

سُوْدان، Sudan کشوریست آفریقائی در جنوب مصر و لیبی و غرب دریای سرخ و حبشه- پایتختش خرطوم و مردمش عرب آفریقایی با حدود 17 میلیون جمعیت

سُوْدان، سیاه ها- سیاه پوست ها- جماعت و گروه سیاه پوست ها در عالم،

حل جدول

سودان

بزرگترین کشور آفریقا


مرکز سودان

خرطوم


پایتخت سودان

خارطوم


پایتخت سودان جنوبى

جوبا


شهری در سودان

ام دورمان

نیالا


از شهرهای سودان

بربر

واژه پیشنهادی

سودان قدیم « نوبیا »

سودان قدیم « نوبیا »


بیابانی در سودان

بیابان نوبین

معادل ابجد

سودان

121

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری