معنی سنگر

فرهنگ عمید

سنگر

دیوار، گودال، یا برآمدگی خاک، سنگ، یا شاخۀ درخت که سربازان هنگام جنگ برای خود درست می‌کنند و در پناه آن قرار می‌گیرند تا از تیراندازی دشمن آسیب نبینند، پناهگاه، جان‌پناه،
* سنگر بستن: (مصدر لازم) (نظامی) ساختن سنگر، آماده کردن سنگر،

سیخول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سنگر

پناهگاه، جان‌پناه، موضع مبارزه

فارسی به انگلیسی

سنگر

Bulwark, Dugout, Fortification, Redoubt

گویش مازندرانی

سنگر

از توابع دهستان چهاردانگه ی هزارجریبی ساری، از دهستان...

شناگر – آب باز

شناگر

فارسی به ایتالیایی

سنگر

trincea

واژه پیشنهادی

سنگر

استحکامات

خاکریز

جان پناه

لغت نامه دهخدا

سنگر

سنگر. [س َ گ ُ] (اِ) سیخول که خارپشت تیرانداز باشد یعنی خارهای خود را چون تیر اندازد. (برهان). || سَنگَر؛ سنگر. حصار. قلعه بندی. (ناظم الاطباء). || نیزه ٔ کوچک. (غیاث). || سنگر به معنی حصار. قلعه بندی. گودالی که سربازان برای حفظ خود از گلوله های دشمن حفر کنند و از میان آن به تیراندازی یا دیدبانی مشغول گردند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). چیزی است که بر گرد لشکر یا خانه ها از خار و سنگ و توپ خانه و غیره ساخته مهیای جنگ باشند از عالم مورچال. (آنندراج). توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله ٔ دشمن برمی آوردند. (قاموس کتاب مقدس).

سنگر. [س َ گ َ] (اِخ) دهی است از دهستان دشت بیل بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه. دارای 105 تن سکنه. آب آن ازنهر آغ بلاغ. محصول آنجا غلات، توتون. و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

سنگر. [س َ گ َ] (اِخ) دهی است از دهستان نوروزآباد بخش سرخس شهرستان مشهد. دارای 1300 تن سکنه. آب آن ازرودخانه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

سنگر. [س َ گ َ] (اِخ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای 327 تن سکنه. آب آن از رودخانه و قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

سنگر. [س َ گ َ] (اِخ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. دارای 399 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ ساری سو. محصول آنجا غلات و بزرک. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

فرهنگ فارسی هوشیار

سنگر بندی

عمل سنگر بستن.


سنگر

حصار، توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله دشمن بر میاورند

حل جدول

سنگر

جان پناه

فارسی به عربی

سنگر

حاجز، حصن، ستاره، قلعه، معقل

فارسی به آلمانی

سنگر

Festung (f)

معادل ابجد

سنگر

330

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری