معنی سلانه

لغت نامه دهخدا

سلانه سلانه

سلانه سلانه. [س َل ْ لا ن َ / ن ِ س َل ْ لا ن َ / ن ِ] (ق مرکب) در تداول عامه، آرام آرام، یواش یواش (راه رفتن). (فرهنگ فارسی معین): حاجی... به اطراف نگاه کرد و سلانه سلانه براه افتاد. (صادق هدایت).

فرهنگ فارسی هوشیار

سلانه سلانه

آرام آرام یواش یواش (راه رفتن) : حاجی. . . به اطراف نگاه کرد و سلانه سلانه براه افتد.

حل جدول

سلانه

خرامان و تلان، عموما گویند که سلانه سلانه به تکرار کلمه.

خرامان و تلان، عموما گویند که سلانه سلانه به تکرار کلمه


خرامان و تلان، عموما گویند که سلانه سلانه به تکرار کلمه.

سلانه


خرامان و تلان ، عموما گویند که سلانه سلانه به تکرار کلمه.

سلانه


خرامان و تلان

سلانه


ساززهی

کمانچه ، رباب ، غژک ، بربط ، چنگ ، دوتار ، قانون ، سلانه ، سه تار ، تنبور ، تار ، عود ، شورانگیز ، تال ، سنتور

فرهنگ عوامانه

سلانه

به معنی خرامان و تلان است عموما گویند که سلانه سلانه به تکرار کلمه.

فرهنگ معین

سلانه سلانه

(سَ لّ نِ. سَ لّ نِ) (ق مر.) (عا.) آرام آرام، با طمأنینه.

فرهنگ عمید

سلانه سلانه

آرام‌آرام، با‌آهستگی و وقار،
* سلانه‌سلانه راه رفتن: [عامیانه] آهسته و آرام و بی‌خیال قدم برداشتن،

گویش مازندرانی

دلنگ و سلنگ

سلانه سلانه


هالنگ – بالنگ

سلانه سلانه

انگلیسی به فارسی

canter

سلانه سلانه راه رفتن


lumber

سلانه سلانه راه رفتن

معادل ابجد

سلانه

146

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری